حمیدرضا کاظمی جالب بود

حمیدرضا کاظمی بناهای آباد گردد خراب
ز"باران" و از تابش آفتاب
.
.
(شاهنامه)

حمیدرضا کاظمی و زایران و از ترک و از تازیان
نژادی پدید آید اندر میان
نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخن ها به کردار بازی بود...
.
.
(شاهنامه)

حمیدرضا کاظمی خیلی خیلی جالب بودن
سپاس

حمیدرضا کاظمی جالب بود.
ولی چرا تخت جمشید نیست..!
دارن از تاریخ حذفمون میکنن...!!!!

حمیدرضا کاظمی در زمان ناصرالدین شاه عریضه نویسی برای عرض حال و دریافت کمک از دربار رو به افزایش بود. بالاخره یکی از درباریان که از انبوه این عریضه ها به ستوه آمده بود به مردم گفت:
"حضرت اجل عریضه نمی پذیرند، اگر بپذیرند، نمی خوانند، اگر بخوانند، نمی فهمند و اگر بفهمند ترتیب اثر نمی دهند!"

حمیدرضا کاظمی زمین پرنیان و هوا مشک بوی
گلاب است گویی مگر آب جوی
(شاهنامه)

حمیدرضا کاظمی روی نمک که نمیشه سد ساخت دوست من

حمیدرضا کاظمی یاد بریم و بوارده آبادان بخیر

رهایی نیابم سرانجام از این
خوشا باد نوشین ایران زمین
(شاهنامه)

حمیدرضا کاظمی همی بچه را باز داند ستور
چه ماهی به دریا چه بر دشت گور
نداند همی مردم از رنج و آز
یکی دشمنی را ز فرزند باز
(شاهنامه)