دیدگاه   
 
عاشقانه ای کم نظیر 13:07 چهارشنبه 27 مهر 1390
4
 سایه ذاکری
سایه ذاکری تصویر واقعا زیبایی است. خیلی ممنون جناب اعلمیان
پدر بزرگ من عاشق این بود که ازش عکس بگیرم.با حوصله هر ژست و فیگوری هم که ازش می خواستم ،می گرفت.اگه این عکس بدون آگاهی این دو نفر گرفته میشد که محشر بود.همین که یه عکاس به این دو نفر طرح داده واسه من اون حس کن نظیر بودنو کمرنگ می کنه.البته اگه روحیشون شبیه بابا بزرگم بوده باشه...
بالاخره بدنیا اومد 20:56 سه شنبه 26 مهر 1390
5
 سایه ذاکری
سایه ذاکری خیلی تبریک می گم جناب ناظمی
بالاخره دیدم 18:16 سه شنبه 26 مهر 1390
18
 سایه ذاکری
سایه ذاکری جناب مهندس چرا برای من متاسف هستین آخه؟من همیشه وقتی بچه بودم دلم واسه این گربه بینوا میسوخت که همیشه شکست می خورد البته دلم هم نمیخواست موشه بمیره.ولی بهر حال مشخصه که توی عنوان شوخ طبعی هم قاطی شده.آخه چرا با این لحن کامنت میذارین؟
:-(
ستون فقرات شما ٦ دشمن دارد 17:35 سه شنبه 26 مهر 1390
8
 سایه ذاکری
سایه ذاکری خواهش می کنم.براتون آرزوی سلامتی می کنم
آشنایی با نُه روستای کمترشناخته‌شدۀ کشورمان 14:54 سه شنبه 26 مهر 1390
10
 سایه ذاکری
سایه ذاکری ممنون نازنین جان.من هفته پیش هجیج،سیروان و اون گیوه های 50 هزار تومنی رو دیدم.با این روز نوشت دوباره یاد لذتی که بردم افتادم :-)
قابل توجه نوع بشر : رابطه‌های‌ عاطفی میان گونه‌های متفاوت... 13:37 سه شنبه 26 مهر 1390
5
 سایه ذاکری
سایه ذاکری نازنین جان کامنتتو چند بار خوندم.قشنگ گفتی عزیزم.....
از گنجینه‌های سرزمینمان چه می‌دانیم ـ 1 14:05 یکشنبه 17 مهر 1390
8
 سایه ذاکری
سایه ذاکری مرسی از این پست خواندنی عزیزم
سلامتی 14:00 یکشنبه 17 مهر 1390
8
 سایه ذاکری
سایه ذاکری ممنون خانم آخرتی عزیز
و ممنون از شما جناب فیلا.من نمیدونستم "سلامتی"نادرست است
پیاز و آسپیرین! 15:37 پنجشنبه 14 مهر 1390
5
 سایه ذاکری
سایه ذاکری همیشه وقتی به مسافرت میرم تنها توصیه بابام اینه که خوردن پیازو فراموش نکنم.
ممنون جناب مهندس حکمت
نوشابه با طعم مرگ 15:28 پنجشنبه 14 مهر 1390
10
 سایه ذاکری
سایه ذاکری زلزله بم رو که فراموش نکردیم.دستی که از آوار بیرون مونده و النگوهایی که برق می زدند....:-(
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30