سایه ذاکری بسیار عالی
ممنون جناب مهندس
نازنین جان فکر کنم همه مثل من این روزنوشت از دستشون در رفته.

سایه ذاکری جناب صاحب جمع عزیز بعید هم نیست که اینطوربشه
این پروسه ی کامنت بازی ها دیگه خیلی خنده دار شده
هرچی فکر میکنم نمیفهمم چرا شخصی به عنوان مسوول تایید کامنت اصلا وجود داره یعنی ما هنوز شعور درک آزادی هامونو ،حتی آزادی نظر دادن تو این جمع کوچیک ،رو نداریم و همیشه باید کسی حواسش به ما باشه و کنترلمون کنه؟.این واقعا توهین به خرد جمعی نیست که جز قشر تحصیلکرده و تقریبا یکدست جامعه محسوب میشه؟
یعنی واقعا باید کار به جایی برسه که سرکار خانم مهندس بهشتی از این تصویر واسه رسوندن حرفش استفاده کنه؟

سایه ذاکری مرسی جناب بهمنی من همین عکس هاشو نگاه میکنم بسه
مهندس یاری واسه نوشته پشت وانتتون کمک خواستین میتونین رو من حساب کنین
:-)
مهندس بهمنی از اونجا که کامنت ها به میل ارسال نمیشه و من هم متوجه شدم خواستم اینجا حضورتون بگم که به قولم عمل کردم و زبان اصلی شعری که به عنوان روزنوشت پست کرده بودم را براتون گذاشتم.امیدوارم لذت ببرید

سایه ذاکری مهندس صدیق پور حرفاتون کاملا متینه.متاسفانه برای من هم ناراحت کننده است هر چند هیچ دلیل قانع کننده ای تا الان ارائه نشده.تصویر جدید مهندس بهشتی عزیز هم که دیگه دنیایی از حرف داره...

سایه ذاکری جناب ناظمی و جناب بهمنی عزیزمن به قولم عمل کردم.امیدوارم لذت ببرید.

somewhere i have never travelled by e e cummings .


somewhere i have never travelled, gladly beyond
any experience,your eyes have their silence:
in your most frail gesture are things which enclose me,
or which i cannot touch because they are too near

your slightest look easily will unclose me
though i have closed myself as fingers,
you open always petal by petal myself as Spring opens
(touching skilfully,mysteriously)her first rose

or if your wish be to close me,i and
my life will shut very beautifully,suddenly,
as when the heart of this flower imagines
the snow carefully everywhere descending;

nothing which we are to perceive in this world equals
the power of your intense fragility:whose texture
compels me with the color of its countries,
rendering death and forever with each breathing

(i do not know what it is about you that closes
and opens;only something in me understands
the voice of your eyes is deeper than all roses)
nobody,not even the rain,has such small hands

سایه ذاکری ممنون جناب مهندس نوربخش
شادیه جون خوش اومدین
خوشحالم که اینجا هم میبینمتون. با نوشته هاتون شادی به من میدین. :-)

سایه ذاکری شادین جون من نمیفهمم مگه قبلا نمیشد عکس گذاشت!؟

سایه ذاکری وای خدا.معجزه ای بالاتر از محبت نیست
یعنی الان خوک ها خوشحالن؟
چقد افسردگی یه حیوون مهمه براشون
نمیدونم از کدوم بعد به این قضیه نگاه کنم.
ممنون جناب مهندس

سایه ذاکری سپاس جناب ذوالفقاری.
جناب بهمنی اگه زبان اصلیشو پیدا کنم حتما میذارم

سایه ذاکری اصفهان همه فصل هاش قشنگه.
مرسی جناب اعلمیان
خودتون این عکس ها رو گرفتین؟