بهزاد اکابری کورش جان اول دم عکاسهاش گرم با این عکسهای توپی که گرفتن، دم شما هم گرم که مارو سهیم کردی.
همشون قشنگ بودن. ممنون.

بهزاد اکابری مطمئنی اون میخه که اول گم شد، همون میخ نعل اسبه بوده؟ مشکل از میخ نبوده، نعل بندش ناشی بوده که میخو درست نزده، ارتشه هم ارتش نبوده که بخاطر یه نفر مغلوب شده. شاید بگی اون یه نفر فرمانده بوده، پس اون فرمانده هم فرمانده نبوده که به خاطر لنگ بودن اسبش مغلوب شده!!!!!!!!!!
اون کشور هم کشور نبوده که به یه فرمانده ( البته احتمالاً فرمانده بوده شاید هم نبوده) متکی بوده.
گناه هارو گردن اون میخ بدبخت و بی زبان ننداز، دیوار از دیوار اون میخه کوتاه تر پیدا نکردی؟
مشکل مدیریتی بوده، سیامک جان!!!!!

بهزاد اکابری رویا های زیبائی که فقط از پشت پنجره مانیتور میتونیم ببینیم. ممنون خانم مهندس.
دل من که سوخت، چون از این پنجره ها خیلی دوست دارم، مخصوصاً رو به دریا باشه یا رو به یه دشت بی انتها، بشینم و ساعتها به هیچ چیزی فکر نکنم و فقط و فقط نگاه کنم. هی ...
بازم ممنون خانم مهندس، یاد رویاهای ناکام شدم افتادم.!!!!!!!!

بهزاد اکابری مطلب و تصاویر ارسالی مهندس حسین زاده من رو هم یاد بمب باران ها و موشک باران سال 66 و67 انداخت. عجب روزهایی بودن. هیچی سر جاش نبود. هیچ کس خودش نبود. هر لحظه منتظر آژیر قرمز بودیم. یا باید میرفتیم توی زیر زمین یا اگر توی خیابون بودیم میگفتن برین توی جوب آب بخوابین. هفته ای دو سه بار هم که میگفتن هواپیماهای عراقی دیوار صوتی رو شکستن، ما هم دلمون میخواست بریم این دیوارو که عراقی ها باهاش مشکل داشتن و هی میشکستنش ببینیم!!!!!!! ولی کسی مارو اونجا راه نمیداد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!. بعضی وقتا هم توی اخبار میگفتن جنگنده های ایرانی توی عراق دیوار صوتی رو شکستن که ما های دلمون خنک میشد!!!!!!! ولی از مزاح که بگذریم جزو معدود ملت هائی هستیم که نسلی از اون ملت تاثیر شکسته شدن دیوار صوتی رو در یک شرایط خیلی جدی تجربه کردن و مطمئناً فراموش هم نمیکنن. امیدوارم هیچ نسل دیگری از این ملت چنین پدیده ای رو تو اون شرایط تجربه نکنن.
ممنون مهندس حسین زاده.
توضیحات مهندس درفشی هم خیلی مفید بود، من فقط میدونستم وقتی سرعت جسمی از سرعت صوت بیشتر بشه اون دیوار افسانه ای شکسته میشه، ولی نمیدونستم اینهمه آپشن داره.
ممنون مهندس درفشی بخاطر اینک حوصله کردین و اون همه ما رو روشن کردی.

بهزاد اکابری امید وارم این تکنولوژی هیچ وقت وارد ایران نشه.
البته این دستگاه برای کشوری مثل نروژ که اقتصادش بر اساس صادرات چوب برنامه ریزی شده و هر سال هم به سطح جنگلی این کشور اضافه میشه یک نعمت محسوب میشه. ولی برای کشور ما که جنگل خواران با همین اره های برقی موجود، با سرعت نور، جنگلها رو از بین میبرند و دریغ از اینکه حتی حاضر نیستند به خاطر منافع خودشون هم که شده، نهالی بکارند، یک تهدید جدی و یک فاجعه محسوب میشه.
آقای مهندس صابر عزیز، جداً از خدا میخوام روزی بیاد که وقتی مثل حالا که حتی فیلم چنین ماشینی رو میبینیم، تنمون نلرزه و نگرانیمون برای جنگلهای شمال صد چندان نشه.

بهزاد اکابری یاد این نکته باشیم که، خیلی وقتا، چقدر زود دیر میشه.
قدر داشته هامون را تا وقتی داریمشون بدونیم.

سرکار خانم طباخها برای پدرتون آرزوی رحمت بیکران الهی و برای شما آرزوی شادی و بهروزی میکنم.

بهزاد اکابری بیکارن ها! مگه سوراخ گرد چه ایرادی داشت که سوراخ چهارگوش میزنن و با باورهای ما بازی میکنن؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟!!!!!

بهزاد اکابری خانم مهندس ذاکری متاسفانه اون یکی از هزاران نمادیست که هر روز از تخریبشون یا مطلع میشیم یا حتی صداش هم در نمیاد. درخت ها رو قطع میکنن، آثار باستانی رو یا به تاراج میبرن یا اونهائی رو که نمیشه برد با قساوت تمام تخریب میکنن، جنگلهای شمال داره لخت و عور میشه و یا تبدیل به محل دفن زباله، دریای کاسپین شده زباله دانی، دریاچه اورمیه داره نابود میشه، هامون، بختگان، گاوخونی تبدیل شدن به خاطره، تخت جمشید هر سال آب میره، پاسارگاد داره زیر آب میره و ما چه میکنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بهزاد اکابری مهندس ابراهیمی عزیز به شدت با قضاوتی که در مورد بنده کردید مخالفم.
متاسفانه شما از نحوه گفتار من سوء برداشت کردین. من به شدت مخالف تخریب آثار تاریخی،‌ محیط زیست و هرآنچه که به هویت ایرانی ما برمیگرده هستم. من از شدت عصبانیت تمام حرفهام رو با کنایه زدم، در درجه اول از تمام کسانی که فکر کردند من با این تخریب موافق هستم بخاطر کوتاهی در رساندن منظورم پوزش میخوام. و شما مهندس ابراهیمی جان مطلب من رو یکبار دیگه با لحن کنایه بخونید اونوقت شدت ناراحتی من را متوجه خواهید شد. شما شاید اگر دیگر نظرات من را در مورد سایر روزنوشتها بخونید
دیگر در مورد من اینگونه ناصواب قضاوت نکنید.
و نکته آخر اینکه باز هم تاکید میکنم جناب مهندس عزیز روی طرز تفکر دیگران به این راحتی قضاوت کردن و بر اساس یک قضاوت نا صواب اینهمه قلم زدن واقعاً کار درستی نیست.
شاید شما اگر به یکی از مطالبی که من گاهگداری به اشتراک میگداشتم اینگونه نا صواب قضاوت میکردید ناراحت نمیشدم ولی شما با این مطلبتون هنوز طرز فکر من را درست نشناخته اید و مطمئنم مطلب من را درست هم نخوانده اید، در مورد باورها و طرز فکر من دارید قضاوت میکنید. مهندس جان به شدت از شما گله مندم و علیرغم میل باطنی حرفهای شما را توهین به خود قلمداد کردم.

بهزاد اکابری خوب! احتمالاً الان مردم و اعضا و جوارح روستا همگی خوشحال هستن که یکی از آثار دوره .... پاک سازی شده و خیر و برکت به روستا سرازیر میشه. خوشحالن دیگه! چرا ما ناراحت باشیم؟ این آثار که هویت ما نیستن!!!!!! یه مشت گل و خاکن که مسیر رشد و ترقی و اجرای طرح هادی روستا را گرفتند. علاوه بر زار زدن به حال خودمون، امیدوارم اون خبرنگار همشهری، دو سه سال دیگه از پیشرفت هائی که قطعا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! پس از تخریب این عامل مزاحمت و اجرای طرح هادی!!!!!!!! در این روستای فرهمند و خوشحال بوقوع خواهد پیوست گزارشات کاملی تهیه بکنه، تا چشم ما کور شه که نمیتونستیم پیشرفت این روستا را ببینیم.