دیدگاه   
 
نماد شهرهای جهان 01:42 آدینه 28 بهمن 1390
1
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری تهران فقط و فقط برج آزادی و دیگر هیچ.
داستان جالب شغل عجیب 05:03 پنجشنبه 27 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری جلال جان چند نکته:
اول اینکه داستان رو درست نقل قول کن. چون از وسط داستان شروع کردی و چون میخواستی به مشاورین ساختمان بزنی اصل داستان رو کامل تعریف نکردی. یعنی امانت داری نکردی که ای وای!!!!!
دوم با مشاور ها تا زمانی که خودت مشاور نشدی شوخی نکن
چون این داستان رو خود مشاورین که البته لازم به ذکر هست که مشاورین مدیریت واسه خودشون درست کردن و نقل قولش بدونه ذکر ماخذ و رعایت شرط امانت داری در محافل غیر از محافل مشاورین مدیریتی به لحاظ شرعی!!!!! ایراد داره. که ای وای!!!!!!
سوم اینکه در حوزه ساختمان امیدوارم این قصه صدق نکنه ولی واقعیت اینه که تو حوزه مشاوره مدیریت هم واقعاً اینطور نیست، چون حداقل خود من نزدیک به ده سال هست که به عنوان مشاور سیستم های مدیریتی و بهبود کسب و کار بصورت حرفه ای فعالیت میکنم و با وجود مشکلات فراوان حرفه ای، که تا وارد این حرفه نشدی به عمق مشکلات سخت و شیرین پیش رو پی نخواهی برد، کماکان مثل خیلی از همکارانم به حرفه و شغلمون عشق میورزیم. و این داستان هم یک شوخی درون صنفی بیشتر نیست.
به همین دلیل هست که میگم تا خودت مشاور نشدی با مشاور ها شوخی نکن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ولی به هر حال به خاطر نقل این داستان و به عنوان یک مشاور ازت تشکر میکنم و واست آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.
پیروز باشی با رعایت کپی رایت.
سی‌اُمین شماره‌ی ماهنامه‌ی «سرزمین من» با موضوع ویژه‌ی... 00:00 چهارشنبه 26 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری مهندس فیلا جان ممنون، اطلاع رسانی ارزشمندی بود. خدا قوت.
پدر های فراموش شده 16:58 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری مدتی پیش برای ممیزی سیستم مدیریت کیفیت یکی از همین آسایشگاه ها رفته بودم. تنها چیزی که میتونم بگم اینه: وای بر ما وای که چقدر داریم از انسانیت و اخلاق دور میشیم.
ای داد از بیداد ما .... ای داد.
مرثیه‌ای بر آرامگاه صائب 16:45 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری دست مریزاد به مهندس افتخاری عزیز، مهندس فیلا عزیز، مهندس صحافی پور عزیز و بقیه دوستان. متاسفانه هرآنچه به جائی نمیرسد فریاد است که شخصاً اعتقاد دارم باید کاری کنیم که برسد.
از صمیم قلب امیدوارم راهی بیابیم که فریاد غریبی میراث فرهنگی این مرز و بوم گوش هرچی مسئول بی مسئولیت رو .................. شنوا کنه. امیدوارم.
موفق باشیم.
فضای داخلی منحصربـه فرد دفاتر شرکت گوگل 16:23 چهارشنبه 19 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری اینها که دفتر نبود اینا کتاب قصه بودن.
همه‌چیز درباره‌ی طـــلا 16:21 چهارشنبه 19 بهمن 1390
1
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری دوستان عزیز سلام یاد یه شعر از شیخ بهائی افتادم که بی ارتباط با طلا نیست. البته چون الان اصفهان نیستم و دسترسی به اصل شعر ندارم با عرض پوزش از شما عزیزان و حضرت شیخ فقط ابیاتی رو که در خاطرم هست نقل میکنم. اگر هم جابجا یا با تغییراتی گفتم به بزرگی خودتون عفو کنید.
گر نبود خنگ مطلا لگام..................زد بتوان بر قدم خویش گام

ور نبود مشربه از زرناب..................با دو کف دست توان خورد آب

ور نبود بر سر خوان آن و این .................. هم بتوان ساخت به نان جوین

ور نبود جامه ی اطلس ترا..................دلق کهن ساتر تن بس ترا

شانه عاج ار نبود بهر ریش..................شانه توان کرد به انگشت خویش

جمله که بینی همه دارد عوض..................وز عوضش گشته میسر غرض

آنچه ندارد عوض ای هوشیار..................عمر عزیز است,غنیمت شمار
تصاویری از شکستن دیوار صوتی 22:51 آدینه 7 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری درفشی جان کاری که تو کردی هیچ کدوم از ما نکردیم و دنبال بیشتر فهمیدن نرفتیم. کارت قشنگ بود. از اینکه قانون کپی رایت رو زیر پا گذاشتی هم ناراحت نباش همینکه پشیمونی یعنی هنوز امیدی بهت هست!!!!!!!!!!!!!
وصیت نامه حافظ 22:19 آدینه 7 بهمن 1390
1
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری دوستان عزیز از ابراز احساستون واقعا سپاسگذارم.
جناب مهندس حقی و جناب مهندس هادیفر زیبائی و عظمت کورش بزرگ وصف ناپذیره. ممنون از نظرتون.

مهندس یاری عزیز واقعا ممنون که این شعر زیبا رو ارسال کردی. واقعا ممنون.
پنجره های رؤیایی 22:46 آدینه 7 بهمن 1390
0
 بهزاد اکابری
بهزاد اکابری خانم مهندس اسفندیاری
تصور کنید وقتی پنجره خونتون رو به دریا باز بشه همیشه صدای دریا رو میشنوین همیشه صدای مرغ های دریائی رو میشنوین همیشه روحتون در حال پرواز کردنه شب که شد فارغ از ناراحتی همسایه بشینین ساز بزنین یا موسیقی گوش کنین خیلی فرق میکنه با اینکه توی یه شهر بی روح پنجره خونت باز بشه توی دیوار خونه روبروئی واقعا دل سوختن داره دیگه قبول کنین. مگه ماها چقدر فرصت میکنیم بریم کنار دریا بریم توی جنگل بریم کویر و با اونهمه زیبائی و لطافت روحمون رو تازه کنیم؟ فرقشون توی دائم و موقتی بودنشونه هر چند که با حرف شما موافقم. ولی رویای دوران کودکی و نوجوانی که ناکوم شده کاریش نمیشه کرد جز سوختن دل.
پیروز باشید و سربلند.
خیلی از ما آدمها به چیزهائی که دوست داریم نرسیدیم و اجبارا چیزهائی رو که داریم دوست داریم.
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10