گزارش ها   
 

 پای سخنان یک مهندس سرشناس و دانشگر (گزارش ویژه‌ی روز مهندس ـ۲)

روز مهندس می‌تواند بهانه‌ی خوبی باشد برای رفتن به سراغ کسی که سال‌هاست به ترویج دانش می‌پردازد و ارتباط خوبی هم با رسانه ها دارد و از سویی مهندسی سرشناس است که با زلزله و لرزه و ریشتر سر و کار دارد. در ادامه گفت‌وگو با دکتر مهدی زارع (استاد زلزله‌شناسی مهندسی، و مدیر گروه زلزله‌شناسیِ مهندسی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله) از نظرتان می‌گذرد...

تاریخ ارسال: چهارشنبه 5 اسفند 1394
پای سخنان یک مهندس سرشناس و دانشگر

example-image

روز مهندس می‌تواند بهانه‌ی خوبی باشد برای رفتن به سراغ کسی که سال‌هاست به ترویج دانش می‌پردازد و ارتباط خوبی هم با رسانه ها دارد و از سویی مهندسی سرشناس است که با زلزله و لرزه و ریشتر سر و کار دارد. در ادامه گفت‌وگو با دکتر مهدی زارع (استاد زلزله‌شناسی مهندسی، و مدیر گروه زلزله‌شناسیِ مهندسی پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله) از نظرتان می‌گذرد.

برای اولین سوال به خوانندگان علمنا و علم دوستان بفرمایید چرا دکتر زارع به سراغ زلزله رفت که اکنون وقتی اسم زلزله می آید نام شما در ذهن ها تداعی می شود؟

در ابتدا باید بگویم این اغراق است که هرگاه کلمه زلزله و زمین شناسی می آید نام بنده تداعی می شود اما علت اصلی این موضوع می توان به دلیل مسئولیت های من (رییس پژوهشکده زلزله شناسی در پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، معاون پژوهشی پژوهشگاه و رییس مرکز پیش بینی زلزله) در سال های اخیر و علاوه بر این علاقه من به ترویج علم باشد که باعث شد سعی کنم زبان مردم و رسانه را در حد توان محدود خودم یاد بگیرم و تا با نگاه ترویجی بتوانم در مورد حوزه تخصصی خودم با تمام اقشار جامعه از طریق بعضی از رسانه ها ارتباط داشته باشم. و حالا دلیل اینکه چرا به دنبال علم زمین شناسی و زلزله رفتم احتمالا تا حدی ریشه در کودکی، نوجوانی و جوانی من دارد.

اصالت خانوادگی من به شهر بلده نور در استان مازندران برمی گردد . هم من و هم پدر و مادر در تهران به دنیا آمده ایم، ولی از پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری و پدری من به قبل در آن منطقه به دنبا آمده اند و خانواده ما در همه سالها در تابستانها و برا ی سفر و تفریح چند هفته ای به آن منطقه می رفتیم به همین دلیل هر سال تقریبا از جاده هراز عبور کرده ام و از طبیعت آن لذت می بردم همین رفت و آمدهای من در این مسیر زیبا از کوههای البرز مرکزی ایران مرا به زمین و طبیعت آن علاقه مند کرد. البته علاوه بر این حوادث و اتفاقاتی که طی سالهای کودکی و نوجوانی من رخ داد مثل زلزله طبس در سال ۵۷ و زلزله منجیل در سال ۶۹ نیز بسیار تاثیر گذار بوده است.

و جدا از این موارد معلمان و استادانی که در تمام دوران تحصیلم مرا راهنمایی می کردند نیز در پرورش استعداد و علاقه من به این علم بسیار حائز اهمیت بود. مثلا استادم دکتر علی درویش راده من را به جنبه های نوین زمین شناسی بسیار علاقمند کرد و در اواخر دوران لیسانس در دانشگاه تهران دکتر فریدون سحابی که از استادان مجرب و فرهیخته من بودند مرا تشویق به ادامه تحصیل در علم زلزله شناسی کردند ، به نحوی که تا بتوانم به کشور در شرایطی که از نظر در دسترس بودن متخصصان در زمینه زلزله کمبود احساس می شد، در حد خودم خدمت کنم. همین تشویق ها و مهم جلوه دادن این علم باعث شد من با تمرکز هرچه بیشتر این حوزه از علوم زمین را دنبال کنم و تخصص زلزله شناسی مهندسی را تا تحصیلات دکتری ادامه دهم. در دوران دکتری روی پروژه شتاب نگاری زلزله در ایران کار کردم .

البته باید این نکته را بگویم در راس همه ی فعالیت های من آنچه که اولویت دارد هموطنان و مردم سراسر ایران است و دغدغه کاری من این است که ایمنی و سلامت مردم جامعه را در حیطه کاری خودم (ایمنی در برابر زلزله) در حد توان فراهم کنم. از سوی دیگر زمینه علاقه مهم دیگری در حوزه تاریخ دارم. با همین زمینه مطالعاتی نیز در حوزه تاریخ زلزله های ایران داشته ام . به هر حال حرکت در راستای رفع نیازهای کشور و مردم ایران برای من اولویت اصلی است.

آقای دکتر زارع با توجه به اینکه شما یکی از چهره های مطرح در حوزه ترویج علم هستید؛ علاقه مندان می خواهند بدانند این اشتیاق شما از کجا نشات گرفته است؟

شاید علت این امر علاقه من به جامعه و مردم ایران است که این نیز احتمالا ریشه در کودکی و نوجوانی من دارد. ولی ارتباط من با انجمن ترویج علم برمی گردد به سال ۸۲ و بعد از اتفاق زلزله بم که از طرف انجمن ترویج علم برای سخنرانی ترویجی درباره زلزله بم در نشست سالانه این انجمن دعوت شدم. و از همان زمان عضو انجمن ترویج علم شدم و با مسئولین صاحب نظر این انجمن از جمله آقایان دکتر منصور وصالی، شهرداد میرزایی، رضا روحانی و استاد دکتر رضا منصوری ارتباط داشتم . در سال ۱۳۹۰ در مراسم جایزه ترویج علم ایران به عنوان عضو کمیته داوری انتخاب شدم و اواخر همان سال در انتخابات مجمع عمومی انجمن به عنوان عضو هئیت مدیره در این انجمن انتخا شدم و فعالیت خود را در هییت مدیره انجمن آغاز کردم.

آقای دکتر همانطور که خودتان در صحبت ها اشاره کردید، علاقه شما به جامعه شناسی به دوران کودکی شما بر می گردد، می شود کمی به عقب برویم و برای خوانندگان علمنا از آن دوران صحبت کنید؟

احتمالا این علاقه سه علت دارد که در دوران کودکی رقم خورده است. اولین علت فرهنگ خانواده بود که به من آموخت همیشه به ایران و ایرانی توجه کنم و رفاه و پیشرفت ایران و مردم آن را در اولویت قرار دهم. دیگری شغل پدرم بود که ایجاب می کرد در شهرهای مختلف مثل بهبهان، قزوین در دهه ۵۰ زندگی کنیم و با مردم آنها روزگار بگذرانیم و همین امر مرا با اقلیم ها و فرهنگ های مختلف ایران آشنا کرد . ضمنا هنگامی که من ده ساله بودم روزهای داغ انقلاب اسلامی و حضور ملت ایران در صحنه های مبارزه بود و من تمام این اتفاقات را از نزدیک لمس کردم.

لطفا چند جلد از کتاب هایی که در دوران کودکی و نوجوانی مطالعه می کردید را معرفی کنید.

بیشتر کتاب هایی که من در این دوران مطالعه می کردم کتبی در حوزه های تاریخ و سرگذشت ایران، زندگی نامه بزرگان و دانشمندان و حتی تاریخ همسایگان ایران بود. همسایگان یک کشور بر سرگذشت آن کشور نقش بسزایی دارند. در اینجا جا دارد از زمانی که در کلاس دوم ابتدایی تحصیل می کردم خاطره ای تعریف کنم. من آن زمان کتابی تحت عنوان کانسارها و فلزات از کتابخانه کانون پرورش فکری محله پدر بزرگم به امانت گرفتم و وقتی آن را مطالعه می کردم با محتوایی روبرو شدم که چند سالی از سن من بزرگتر بود و درک آن بسیار برایم ثقیل بود.

با این حال خودم را محدود نمی کردم و ادامه می دادم. در آن دوران علاقه من به خواندن در مورد علم زیاد بود ولی متاسفانه کتاب های علمی برای سن من کم بود و خواسته های مرا برآورده نمی کرد.

حالا که صحبت از کتاب شد از نظر شما انتشارات علمی (کتب) در چه وضعیتی است؟

در این مقوله باید گفت که اوضاع اصلا خوب نیست که نیز به بحث و صحبت فراوان دارد که در این مصاحبه نمی گنجد ولی اگر بخواهم بصورت اجمالی بگویم باید گفت؛ جامعه ما، جامعه ی کتاب خوانی نیست. در کشور فرانسه روزانه یک میلیون نسخه کتاب به فروش می رسد که به سال آماری بالغ بر ۳۶۵ میلیون می شود. در راس فروش آنها کتاب تصاویر متحرک کودکان، رمان و تاریخ است.

اولین دلیلی که می توان برای این وضع نامناسب ذکر کرد این است که به دلیل فروش کم ناشرها رغبت نمی کنند که کتاب جدید منتشر کنند به عنوان مثال من خودم کتابی جدید و ترویجی در حوزه زلزله و علوم زمین نوشته ام که ناشری برای چاپ آن پیش قدم نمی شود. دلیل دوم این است که در حوزه آموزش مدرسین و اساتید به دانشجویان کتب تخصصی پیشنهاد نمی کنند . بعضا به جزوه نویسی بسنده می کنند و از طرفی دیگر نظام آموزش عالی کشور امتیاز ویژه ای برای مولفان کتاب برای تالیف کتاب های جدیدشان نمی دهند .

دکتر زارع در گذر روزگار :

example-image

example-image



example-image

example-image

example-image

علاوه بر این مشکلات زیادی نیز بر سر راه مولفان بوجود می آید، به همین منظور استادان و نویسندگان رغبت نمی کنند کتبی با امتیاز ناچیز بنویسند. آخرین دلیل که دراین حوزه آفت تلقی می شود عرضه کتاب های بدون منبع و نامعتبر، تقلب و کتاب های ترجمه ای است که به اسم تالیف وارد بازار کتاب می شوند.

اوضاع نشریات در حوزه ترویج علم را چگونه میبینید؟

مجلاتی با قدمتی بالا در این زمینه فعالیت می کنند از جمله مجله دانشمند، دانستنیها، نجوم و اطلاعات علمی و همچنین مجلات نوپایی مانند مجله انجمن ترویج علم . اما مشکل اصلی اینجاست که این مجلات فراگیر نیستند و بیشتر خوانندگان خاص دارند . با توجه به سابقه آموزش علم مدرن در ایران از زمان تاسیس دارالفنون که ۱۶۵ سال از آن دوران می گذرد ما باید پیشرفت هایی چشم گیری در زمینه توسعه، ترویج و آموزش علم می داشتیم ولی متاسفانه این پیشرفت در حد قابل انتظار نبوده است..

چه موانعی برسر راه ترویج علم در جامعه است؟

ابتدا باید تعریفی از ترویج علم داشته باشیم؛ ترویج علم، ترویج “تفکر علمی است” یعنی مردم با دیدی وافع بینانه به اتفاقات و پدیده های پیرامونشان نگاه و در مورد آن فکر کنند. شاید یکی از راههای تحقق این موضوع آن است که مردم به مسائل علمی و فعالیت دانشمندان علاقه مند شوند. در این راه در شهرهایی بزرگ اولین چالش این است که گذران زندگی روزمره از هر موضوع دیگری مهمتر است و اهمیت ترویج علم و فعالیت های علمی مورد سوال است.

گاه وقتی یک سمینار یا نشست علمی عمومی برگزارمی کنیم سوالاتی چون “فایده این مراسم در چیست؟” از سوی بعضی از شرکت کنندگان مطرح می شوند . در کشورهای توسعه یافته برگزاری گفتگوی علمی در محیط های علمی و دانشگاه ها و همچنین محلهای عمومی در اجتماع امری عادی است و هم صاحب نظران و هم عموم مردم در این نشست های علمی-عمومی شرکت می کنند و استقبال بی نظیری هم می شود و معمولااین سوالات (چرا؟چه فایده؟) هم مطرحش نمی شود . چالش دوم در مسئله ترویج علم به سرمایه گذاری در این حوزه برمی گردد. آیا این فرآیند مهم – ترویج علم – در اولویت سرمایه گذاری است یا تنها جنبه دکوری و جانبی دارد؟ بنظر می آید علی رغم کمک و فعالیت شهرداری و دولت در این مسیر هنوز به عنوان فعالیت بنیادین به آن نگاه نمی شود تا سرمایه گذاری کلان انجام شود. و این امر میسر نمی شود مگر اینکه از کشورهای توسعه یافته مثل ژاپن، کره، آمریکا و کشورهای در حال توسعه موفق مثل مالزی، شیلی برزیل الگو برداریم .

تفاوت این موانع و چالش ها در دیگر استان ها چگونه است؟

در استان های دیگر علاوه بر چالش، فرصت های مهمی هم وجود دارد که شانس محسوب می شود مثل اینکه در این شهرها دغدغه های بیهوده روزمره ماتتد کلانشهرها نیست و همچنین با وجود جمعیت کمتر، نیروهایی حضور دارند که توانمندی و بازده بسیار بالایی دارند. البته چالش بزرگ این استان ها محدودیت در امکاناتی چون نیروی انسانی و تجهیزات است. به هر حال در این شهرها گروه موفقی در حوزه ترویج علم فعال بوده اند که با اشتیاق کار می کنند مانند خانه ریاضیات اصفهان، خانه علم بوشهر .

چگونه می توان به یک راهکار فراگیر در زمینه ترویج علم رسید؟

بر همه چالش هایی که در این عرصه ذکر شد با حمایت و سرمایه گذاری توسط دولت می توان غلبه کرد. با تقویت همین افرادی که اکنون فعالیت می کنند و با به کار گیری همین افراد و گروه های مستعد می توان افراد دیگر را نیز تربیت کرد. البته نکته حائز اهمیت این است که این باور در مسئولین ایجاد شود، که ترویج علم باعث پیشرفت کشور می شود . اگر چنین باوری ایجاد شود همه سازمان ها و مراکز علمی و صنعتی و خدماتی برای ترویج علم سرمایه گذاری خواهند کرد. اگرنه به عده خاصی محدود می شود مثل کتابخانه ها، موزه ها.

با توجه به سفرهای شما به کشورهای دیگر، الگوی آنها در ترویج علم چیست؟

در کشورهای توسعه یافته، ترویج علم جدا از توسعه جامعه نیست. و این کشورها ابتدا تصور و نگاهی از جایگاه خودشان دارند . پس بر اساس برنامه ای راهبردی چشم اندازی برای توسعه و پیشرفت جامعه تبیین می کنند و در این برنامه هدفها را (و نه آرزو ها را) تعیین کرده و با نگاه سیستماتیک پیش می روند. به این ترتیب و برای رسیدن به این افراد متخصص تربیت می نمایند و هیچگاه نگاه دکوری به این امر ندارند.

از طرفی دیگر در کشورهای مختلف دیدگاه های متفاوتی به سهم آموزش و پژوهش وجود دارد مثلا در کشورهایی چون فنلاند و نروژ میزان سرمایه گذاری در حوزه پژوهش و آموزش را بهم نزدیک کردند در صورتی که متاسفانه در کشورهای در حال توسعه بودجه مصرفی در این دو حوزه بسیار ناچیز است و همان میزان بودجه هم بیشتر ه آموزش عمومی اختصاص می یاید و بودجه پژوهش بسیارکمتر از آمورش عمومی است.

وجود انجمن ترویج علم چقدر لازم است؟ و عملکرد این انجمن را تاکنون چگونه ارزیابی می کنید؟

نقش این انجمن، ارائه الگو و مدل است و الزاما برای هدایت و انجام تمام مسئولیت ها در یک جمعیت هشتاد میلیونی نیست چون امکانات و بودجه انجمن بسیار محدود (عملا ناچیز) است . ولی با این اوصاف و به ویژه از سال ۹۱ که هفته های علم را همزمان با روز جهانی علم در خدمت علم و توسعه برگزار کرده ایم به باور من عملکرد نسبتا خوبی داشته است . و از بعد دیگر با برگزاری جایزه ترویج علم ایران از سال ۱۳۷۶ (عملا قبل از تاسیس انجمن) از افرادی که در این حوزه فعالیت می کنند تا حد محدودی تجلیل شده تا شاید مشوقی برای ادامه راه آنها و همچنین توسعه این امر باشد.

چالش های مهم پیش روی انجمن ترویج علم چیست؟

مهم ترین چالش برای انجمن ترویج علم در زمینه امکانات، محدودیت های مالی و نیروی انسانی است بطوری که همکاران دبیرخانه انجمن فداکارانه زیر نظر و با هدایت سرکار خانم دکتر قدیمی رییس انجمن فعالیت می کنند. همچنین حضور در عرصه اینترنت، وب و شبکه های اجتماعی فرصت ارتباطی بسیار مطلوبی ایجاد می کند هم برای تبادل اطلاعات و هم جذب افراد مجرب .

در خصوص مخاطب شناسی در مقوله ترویج علم صحبتی دارید؟

در این امر، مخاطب عموم مردم هستند ولی در میان انجمن و مردم لایه ای از مخاطبان خاص وجود دارد مانند معلمان، استادان، مدرسان و سازمان هایی که در این حوزه فعالیت می کنند نظیر موزه، کتابخانه و غیره که هرچه این لایه میانی در این مسیر شناخته و بیشتر تقویت شوند راه برای ترویج علم در میان عموم مردم هموارتر می شود.

نقش روابط عمومی دانشگاه ها در حوزه ترویج علم چگونه است؟

نقش مهمی دارند و می توانند ارتباط بین دانشگاهیان و مردم باشند ولی متاسفانه اکثرا هنوز از راههای ارتباطی ضعیف و رسمی استفاده می کنند و این امر می توانند و باید اصلاح شود.

به عنوان سوال آخر اگر شما بالاترین مسئول در حوزه ترویج علم بودید چه اقداماتی انجام می دادید؟ چه کسی را برای این سمت معرفی می کنید؟

اگر بنده باشم سعی می کنم برنامه های راهبردی و مشخص داشته باشم و با توجه به آن افراد متخصص و مجرب جذب کنم و هیچگاه در امور و فعالیت زیر گروه ها و افراد و مدیران کاردان و مجرب دخالت نمی کردم . با این اوصاف بهترین دانشمندی که در این زمینه می توانند به باور من به راهبری ترویج علم در ایران بپردازند به باور من استاد دکتر رضا منصوری، کیهان شناس مشهور و استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف هستند زیرا ایشان هم از جایگاه علمی بالایی برخوردار هستند و سابقه مدیریتی درست و موفقی در این حوزه هم در دولت (در وزارت علوم) و هم در بخش خصوصی (در مجله نجوم و انجمن ترویج علم) دارند.

برگرفته از : وبگاه خبری ـ تحلیلی ـ علمی «علمنا»