دیدگاه   
 
بیمه کارگران ساختمانی واقعیت ندارد 12:15 شنبه 12 آذر 1390
1
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی باعث تاسفه بعد از اینهمه تلاش و اینهمه زمان ....این طرح چنین نتیجه ای داشته
در این طرح که با مشارکت سازمان نظام مهندسی و سازمان فنی و حرفه ای اجرا شد قرار بود کارگران ساختمانی که پس از شرکت در آزمون موفق به دریافت کارت مهارت فنی میشدند با پرداخت 7 % مبلغ بیمه از کلیه مزایای بیمه بهره مند شوند ....
این کارت مهارت دارای رتبه بندی پایه 3 و 2 و1 بود که کارگر بعد از قبولی در آزمون پایه 3 با گذراندن دوره های آموزشی تئوری و عملی موفق به دریافت کارت با درجه بالاتر میشد

من مسئولیت آموزش این کارگران را به عهده داشتم .....

کشاندن کارگر ساختمانی در گرمای تابستان ، بعد از کار سخت و طاقت فرسای روزانه سر کلاس درس ....
و اشتیاق کارگران برای یاد گیری ....
.
.
.
.
الان که دارم این خبر رو میشنوم خیلی ناراحت میشم .....
طراوت و زیبایی در حد بی نهایت 21:03 پنجشنبه 10 آذر 1390
1
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی woooooooooooooooooooooow
خیلی قشنگ بود
درسی از ادیسون 14:15 پنجشنبه 10 آذر 1390
6
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی سخنی از ادیسون : خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن
درخت جادوئی 12:36 پنجشنبه 10 آذر 1390
1
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی ممنون سایه جون
خوشحالم که مورد توجهتون قرار گرفته
یک داستان غم انگیز از یک دانشجوی مهندسی 08:27 پنجشنبه 10 آذر 1390
3
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی ممنون شادین جونم ....و همه دوستان عزیز حاضر در جمع
خوشحالم که در جمع شما هستم
کارشناس خدمات مهندسی : منظورم کارشناس خدمات مهندسی سازمان نظام مهندسی هست که کلیه امور مربوط به کنترل نقشه های ساختمانی جهت صدور پروانه ساخت توسط شهرداری را شامل میشه
درخت جادوئی 20:24 چهارشنبه 9 آذر 1390
7
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زباله‌ها دنبال چیزی برای خوردن می‌گشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید.

می‌خواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد، با ترس و تعجب، عقب عقب رفت و دید که چند قدم آن طرف‌تر، غول بزرگی ظاهر شد. غول فوری تعظیم کرد وگفت: نترس پیرزن! من غول مهربان چراغ جادو هستم. مگر قصه‌های جوراجوری که برایم ساخته‌اند، را نشنیده‌ای؟ حالا آرزو کن تا آنرا در چشم به هم زدنی برایت برآورده کنم، اما یادت باشد که فقط یک آرزو!

پیرزن که به دلیل این خوش اقبالی توی پوستش نمی‌گنجید، از جا پرید و با خوشحالی گفت: الهی فدات شم مادر! اما هنوز جمله بعدی را نگفته بود که فدای غول شد و نتوانست آرزویش را به زبان بیاورد. و مرگ او درس عبرتی شد برای آنها که زیادی تعارف می‌کنند.
مغز خود را ارزیابی کنید 15:07 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی من مشروط شدم ....ولی جالب بود
ساختمان‌های سنتی از ایمنی کافی برخوردار نیستند 14:11 چهارشنبه 9 آذر 1390
0
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی خسته نباشه این کارشناس محترم !
به به چه نمازی 12:11 سه شنبه 8 آذر 1390
3
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی خیلی قشنگ بود
چگونه یک زن رو خوشحال کنیم ؟ 11:40 سه شنبه 8 آذر 1390
4
 شادیه  صوفی
شادیه صوفی برای خوشحال کردن یک زن کافیه تنهاش نزارید ....
1
2
3
4
5
6