گزارش ها   
 

 فضای شهر را زیبا کنیم نه زنانه و مردانه

نسیم ایرانمنش کار‌شناس ارشد طراحی شهری معتقد است جداسازی فضاهای زنانه و مردانه به تفکیک جنسیتی دامن می‌زند و بهتر است به جای آن به زیبایی شهری اندیشید که برای هر فردی چه زن باشد چه مرد قابل درک و احساس است...

تاریخ ارسال: سه شنبه 28 بهمن 1393

سرویس معماری هنرآنلاین: نسیم ایرانمنش کار‌شناس ارشد طراحی شهری موضوع تحقیقاتش را بر موضوع زیبایی شهری قرار داده است.

"زیبایی شهری معیار‌ها و روش‌ها" و "زیبایی‌شناسی عاملی در حال فراموشی در فضاهای شهری" از تحقیقاتی است که وی در زمینه زیبایی فضاهای شهری به انجام رسانده است. با وی در این خصوص که جایگاه فعلی شهرهای ایران به لحاظ زیبایی کجاست؟ گفت‌وگو کردیم که در زیر می‌خوانید.

بحث پایان‌نامه شما در مقطع کار‌شناسی ارشد، زیبایی عاملی در حال فراموشی در فضاهای شهری است. بر اساس چه نگرشی می‌فرمایید که شهر‌های ما خالی از فضاهای زیبا شده‌اند؟

رشته من طراحی شهری است. به نوعی هنر و دیزاین شهری تعریف می‌‎شود. من معتقدم سابقا فضاهای شهری توسط هنرمندان هدایت می‌شده است. زمانی که شهر‌ها شکل می‌گرفتند، از کسانی که در شکل گیری آن تاثیر داشته‌اند، هنرمندان بودند. هنرمندان سنتی هم معمار بودند و هم نقاش و هم مجسمه‌ساز، اما با رشد جدید شهر‌ها در قرن ۱۹ و انقلاب صنعتی، دیگر هنرمندان دخالتی در شکل‌گیری شهر‌ها نداشتند. مباحث و موارد و نیازهای دیگری برای شهر مطرح شد و همه این‌ها باید پاسخ داده می‌شد.

به هر حال شهر باید به همه جنبه‌ها و آن جمعیت در حال رشدش و مسائلی که در آن به وجود آمد، پاسخ می‌داد. بنابراین هنرمندان که عامل زیبایی بخش شهر‌ها بودند کاهش پیدا کردند. این موضوع در شهر‌های جهان سوم بیشتر از شهر‌های اروپا به چشم می‌آید. به خصوص در فضاهای عمومی و میدان‌ها بیشتر خلا وجود هنرمندان احساس می‌شود. یکی اینکه دیگر هنرمندان سنتی از عرصه کار کنار رفتند و دیگر اینکه کلا مورد زیبایی در فضاهای شهری به عنوان یک فاکتور مهم نادیده گرفته شد. این شد که شهر‌های ما زشت و کسل‌آور و بی‌هویت شدند.

به نظر شما راهی برای تغییر مسیر وجود دارد؟

در حال حاضر شهرسازهای ایران بیشتر از سابق شده‌اند. دانشگاه‌ها فعال‌تر و گسترده‌تر کار می‌کنند. شهرسازی به نسبت معماری در مقطع فوق لیسانس بیشتر استقبال قرار می‌گیرد. فارغ التحصیل‌های شهرسازی پایه معماری دارند. امید است که این قضیه خیلی بهتر و جدی‌تر در مباحثشان مطرح شود تا ما شهری داشته باشیم که چشم نواز باشد و خاصیت هنری بودن شهر‌ها حفظ شود.

فضای شهری جایی است که میلیون‌ها نفر آن را می‌بینند و باید تحسینش کنند. شهر فضایی عمومی است و شهرساز باید اینقدر تبحر داشته باشد که بتواند همه را به تحسین وا دارد. الان می‌بینید که ما چقدر در جای پرتی هستیم در بحث زیبایی‌شناسی شهری و تا بیاییم به آنجا برسیم، قاعدتا خیلی طول خواهد کشید. کما اینکه هیچ گونه میدان و فضای شهری مناسب نداریم به غیر از چند میدان تاریخی که اثر هنری هستند. مثل میدان نقش جهان اصفهان. متاسفانه در جریان توسعه شهر در دوران معاصر به بحث زیبایی بها داده نشده است.

آیا می‌توان گفت هنرمندان سنتی با یک دید غریزی و ناخودآگاه و نه هوشمندانه به مسئله زیبایی شهری می‌اندیشیدند و امروز که زیبایی‌شناسی امری نو و موضوعیت یافته است، تازه کمبود‌ها به چشم می‌آید؟

به نظر من آنچه که هنرمندان سنتی ما انجام می‌دادند اصلا ناخودآگاه نبوده است. در طول زمان و به مرور زمان به جایی رسیده بودند که می‌دانستند از بنای یک اثر چه می‌خواهند. در این مورد اصلا نمی‌توان بحث ناخودآگاه را مطرح کرد. ناخودآگاه به این معنی است که ناگهان یک بچه به صورت خیلی ناگهانی یک تابلو زیبا بیافریند. نگرش و جهان بینی معماران و هنرمندان سنتی رشد پیدا کرده بود که می‌توانستند چنین طراحی‌هایی انجام دهند و دیگر در بلوغ و کودکی نبودند. استعداد فرق دارد اما اینکه ناخودآگاه کسی یک اثری در درجه بالای هنری بیافریند امکان ندارد.

در دوران مدرن هم وقتی شهر‌ها شکل عوض کردند و هنر در آن نادیده گرفته شد، خودشان زود‌تر از دیگران متوجه شدند که راهی که می‌روند شهر‌هایشان را از جنبه زیبایی تهی می‌کند و جریان‌های موازی شکل گرفت که جلوی این قضیه را بگیرند، اما در کشورهای جهان سوم چون کاملا با اندیشه‌ها و تفکرات و فلسفه مدرن عجین نمی‌شوند و صرفا تقلید کورکورانه می‌کنند، نتیجه‌اش همین شد که شهر‌های ما درگیر آن است. خیلی از شهر‌های دنیا به هر حال درگیر ترافیک وافزایش جمعیت هست، اما میزان درگیری در آن‌ها خیلی کمتر است تا در ایران. با اینکه سال‌ها است با این معضلات رو به روییم و دست و پنجه نرم می‌کنیم اما هنوز ضوابط درست ساخت و ساز تعریف نکرده‌ایم و اگر کرده‌ایم آنقدر رعایت نمی‌کنیم که به هر حال اجرا نمی‌شود. مثلا در بحث نما‌ها ما هنوز ضوابط مشخص و تعریف شده‌ای نداریم.

با توجه به شرایطی که برای کشور ما به خصوص تهران پیش آمده به نظر می‌رسد ساخت و سازهای بی‌رویه طوری در حال رشد و حرکت است که متوقف کردن آن کاری محال به چشم می‌آید. به نظر شما در این شرایط که جمعیت تهران مدام در حال افزایش است و از سوی دیگر تراکم بالای ساخت و ساز بیداد می‌کند، چقدر می‌توان جدای از نیازهای ضروری، امید بست که حالا در طراحی شهر به بحث زیبایی نیز پرداخته شود؟

کارهایی به هر حال انجام شده است. مثل موج می‌ماند. یک مقدار رشد می‌کند، پوست اندازی‌هایی دارد و یک مقدار تحت تاثیر قرار می‌گیرد. تغییراتی دائم برایش پیش می‌آید و در این تغییر و تحولات یک سری مسائل جا می‌افتد. در بخش‌هایی اصلا کاری نمی‌شود کرد. در همین هدایت شهر و ضوابط گذاری و ساخت و سازاهایی که تعداشان هم کم نیست، یک مقدار می‌توان بهبود داد تا چشم انداز، امید بخش‌تر باشد. با راهکار‌های تازه و ضوابط درست می‌توانیم سیمای شهر را در بحث نما‌ها و یا فضا‌ها و حتی مبلمان سمت و سوی زیباتری ببریم. علاوه بر اینکه باید دولت مردان و مسوولان امر خوب بفهمند و هدایت کنند، مردم نیز باید درک کنند. مردم متوجه هستند یک لباس زیبا چطور است و درباره‌اش اظهار نظر می‌کنند اما اصلا فکر نمی‌کنند که شهر هم باید مثل لباس زیبا باشد و باید به سمت زیبایی برود.

تا چه حد شهرسازان و معماران زن که تازه به بازار معماری راه یافته‌اند و سابقه‌ای در ساخت شهر نداشته‌اند، می‌تواند نوعی فضای متفاوت و نگاه زیبایی‌شناسانه متفاوت ایجاد کنند؟

من فکر می‌کنم تفکیک کردن جنسیت باعث می‌شود که این شکاف اتفاقا بیشتر دیده شود. یعنی کل ماجرا اگر بخواهیم بگوییم معماری مردانه و زنانه شاید خیلی کار درستی نباشد، اما به هر حال از نظر یک سری خصوصیات، خانم‌ها با آقایان فرق دارند. یکی از فرق‌های عمده، دقت خانم‌ها در جزییات است. یک بحث هم بحث مادری زنان است. حالا من نمی‌دانم این را چقدر می‌شود در طراحی شهر تعمیم داد. آیا نسل معماران زن می‌تواند کمک کند شهر که تاکنون توسط معماران مرد ساخته شده، شکل بهتری پیدا کند یا خیر؟ روند بهتری پیدا خواهد کرد یا نه؟ به هر حال ما آدم‌ها که احساس زیبایی‌شناسی داریم، چه زن و چه مرد، باید کمک کنیم و بدانیم مثلا یک همچین خاصیت زشتی در شهر وجود دارد و آن را کم کنیم و یک خاصیت مثبت و زیبا به آن اضافه کنیم و آن را رشد بدهیم.

من تفکیک جنسیتی این مدلی را خیلی نمی‌توانم در آن دخیل بدهم که آقایان بهتر می‌توانند کاری کنند یا خانم‌ها؟ قاعدتا یک فرهنگ جمعی لازم است که همه بدانند این قضیه مهم است. ما چطور از طبیعت لذت می‌بریم؟ یا یک شهر قدیمی را می‌بینیم و زیبایی آن ما را جذب می‌کند و احساس می‌کنیم جای قشنگی رفته‌ایم؟ چرا این را حس نمی‌کنیم که باید خود محیط زندگی روزمره ما هم این طور زیبا باشد؟ و می‌تواند باشد.

وقتی این موضوع حل شد، می‌رسیم به جزییات. یک قسمت‌های خاصی را خانم‌ها بهتر می‌توانند شکل بدهند یا نظر بدهند و یک قسمتی را آقایان بهتر متوجه هستند اما کلا تفکیک دو جنس را قبول ندارم و فکر می‌کنم شرایط را بد‌تر می‌کند. شما دنبال برابری هستید بعد مدام ماجرا را تفکیک می‌کنید. پس برابری کجا است؟ اما در مسائل جزیی چرا! می‌شود گفت زن‌ها دید جزیی‌تری نسبت به قضایا دارند. کلی نمی‌شود راجع به این موضوع قضاوت کرد.

بهتر است سوالم را این طور مطرح کنم که اگر امضای معمار از روی بنایی برداشته شود می‌توانیم تشخیص بدهیم معمار آن زن یا مرد بوده است؟

نه. به هر حال آقایانی هستند که خیلی ظریف کار می‌کنند. شما مینیاتورکار‌ها را ببینید! ما مینیاتورکارهای زیادی داریم که واقعا با ظرافت کار می‌کنند و اغلب مرد هستند. نمی‌شود تفکیک کنیم. آشپزی خانم با آقا چطور قابل تشخیص است؟ یا فضایی که خانم طراحی می‌کند با فضایی که آقا طراحی می‌کند، چطور تفکیک می‌شود؟ قاعدتا خصوصیات کلی این است که خانم‌ها بیشتر به جزییات می‌پردازند اما نمی‌شود تعمیم داد که همه خانم‌ها جزییات بیشتری را مد نظر قرار می‌دهند و همه آقایان کلیات را در نظر می‌گیرند و از جزییات فراری‌اند. به نظر من تفکیک این تیپی درست نیست. جنسیت روی خلاقیتی که انسان‌ها دارند تاثیری ندارد. همه جور مدلی می‌توانیم پیدا کنیم. بعضی آقایان خیلی خشن‌تر و درشت‌تر و کلی‌تر آثاری خلق می‌کنند اما بعضی خانم‌ها هم همینطورند. درست برعکس، برخی از آقایان خیلی ظریف و پر طول و تفسیر کار می‌کنند.

پس با این حساب طراحی و مدیریت فضاهای زنانه و مردانه را نیز نمی‌پذیرید.

طراحی پارک توسط خانم انجام شود یا آقا قابل تشخیص نیست. در نمایشگاه اگر اسم نقاش زیر اثر نوشته نشود نمی‌توان فهمید مرد است یا زن. در اینترنت طراحی برخی از معماران را نگاه می‌کنیم. اگر ننویسند "میسیز" یا "مستر" نمی‌توانیم تشخیص بدهیم کار زن است یا مرد. این تجربه را خیلی‌ها داشته‌اند و دچار سوال شده‌اند. واقعا به خصوص در بحث هنر نمی‌توان تفکیک قائل شد.

به نظر شما خود یک فضای شهری می‌تواند زنانه یا مردانه تعریف شود؟

به هر حال مردان در بحث امنیت شهری از قدیم در شرایط بهتری بوده‌اند. از نظر فیزیکی هم قوی‌تر هستند. زن‌ها از نظر اجتماعی آسیب پذیرتر‌اند اما از نظر زیبایی‌شناسی نمی‌شود تفکیکی در فضا‌ها قائل شد. مثلا نمی‌شود معماران زن طرحی را بسازند و بعد بگویند ورود آقایان در آن ممنوع است. خانم‌ها روح لطیف‌تری دارند اما دلیل نمی‌شود مرد‌ها نداشته باشند. یا برعکس. به نظر من ظرافت زنانه اصطلاح رایج است. اینکه می‌گویند یک بنا با دید ظرافت زنانه طراحی شده است، یک اصطلاح رایج است. اما به هر حال نمی‌توانیم بگوییم چون زنانه است، ورود آقایان در آن ممنوع است. این باعث می‌شود به تفکیک‌ها دامن بزنیم. بهتر است به جای آن به خود زیبای شهر بپردازیم که قابل درک برای هر دو جنس است.


افسانه شفیعی

 
منبع:

هنــرآنلاین