گزارش ها   
 

 رایت؛ نابغه اى با عصای نقره اى یا یک کلاهبردار حرفه اى

دون شک فرانک لوید رایت، یکی از بزرگتـرین معمـاران قرن بیستم به شمار می رود- و شـاید به جرأت بـتوان گفت بزرگترین آنها. رایت از آن دسته نوابغ نادر این کره خاکی بود که موفق شد، معیارهای رایج نگرش ما به جهان را باز آفرینی نماید. با این اوصاف و علیرغم...

تاریخ ارسال: سه شنبه 28 آبان 1392
 Sepideh Abbasi  سپیده عباسى بدون شک فرانک لوید رایت، یکی از بزرگتـرین معمـاران قرن بیستم به شمار می رود- و شـاید به جرأت بـتوان گفت بزرگترین آنها. رایت از آن دسته نوابغ نادر این کره خاکی بود که موفق شد، معیارهای رایج نگرش ما به جهان را باز آفرینی نماید. با این اوصاف و علیرغم این دورنمای جذاب و قابل تحسین، سراسر زندگی رایت با تراژدی، تهمت و شایعه همراه بوده است. چنانچه ادعا کنیم طرحهای وی همگی آثاری فوق العاده هستند، سخنی به گزاف نگفته ایم؛ ولی متأسفانه فوق العاده بودن آنها، این مشکل را که در حال نابودی می باشند، حل نمی کند.

از ساختمان تندیس وار سفید و مارپیچی موزه هنر گوگنهایم در مانهاتان گرفته تا خانه ملهم از معماری مایایی وی در لوس آنجلس- که در فیلم شمشیر باز ریدلی اسکات نیز درخشید- تمامی آثاری که رایت تا زمان مرگش در سال ۱۹٥۹ بجای گذاشته است، همگی همچنان مردم را خشمگین می کنند، آنها را مجذوب خویش می سازند و صد البته برایشان خرج تراشی میکنند. بگذارید بیشتر توضیح دهم. رایت در دنیای معماری امروز از منزلتی خداگونه برخوردار است. اما همچون تمامی خدایان، خواستار قربانیانی برای خود می باشد. امروزه در حالیکه آثار رایت به تدریج در حال از بین رفتن هستند، پیروان و دنباله روان وی همچنان به مشاجره میان خود مشغولند.
با اینکه در زمان حیات رایت صرف هزینه های بالا برای ساختمانـهایی که وی طـراحی می نمود - حتی به مـیزان سه برابر رقم اولیه- امری عادی تلقی می شد، امروزه مالکان این آثار بخاطر صورتحسابهای هنگفتی که بایستی برای نگهداری از این بناها بپردازند، همواره در تشویـش و نگرانـی بسر می برند. تــنها هزینه تعمیر و مرمت یـکی از بــناهای شاخص وی بین سه تا پنج میلیون دلار برآورد شده است. به این ارقام اضافه کنید: ده میلیون دلار برای نوسازی ساختمان یکی از دانشگاه های متأخر وی، ده میلیون دلار برای روبراه کردن هتلی ساده و در حد متوسط وی در آیوا که در سال ۱۹۰۹ ساخته شد- مبلغی چنان گزاف که انجمن محلی را به فکر فروش هتل در یک حراج اینترنتی وا داشته است-، بیست و چهار و نیم میلیون دلار برای احیاء نمای پوسته پوسته شده موزه گوگنهایم و حداقل هشتاد و شش میلیون دلار- به ادعای برخی- برای نجات دو مرکز معماری که وی به عنوان استودیوی کار خود یکی را در منطقه روستایی ویسکونسین و دیگری را در تالیسین غربی در آریزونا پایه گذاری و بنا نمود. در واقع آثار رایت همچون زندگی شخصی خود وی برای بقا به هزینه بالایی نیاز دارند! همانطور که پیشتر نیز گفته شد، سراسر زندگی رایت با تجارب جالبی همراه بود؛ زیرا در حالیکه وی در معماری خود مرزهای پذیرفته شده و اصول رایج را هر چه بیشتر به عقب می راند، در زندگی خود بصورتی جنجال برانگیز تاوان این سنت شکنیها را پس میداد.
رایت که عمری نسبتا طولانی داشت - از دوره ویکتورین تا عصر اتم- حیاتی پر تکاپو و پر فراز و نشیب را پشت سر نهاد. این مرد ریز نقش شیک پوش علاقه مند به کفش و شنل چند رنگ، عصاهایی با سر نقره ای و کلاههای شیک و گران قیمت و اسبهای اصیل، یکبار همسر و شش فرزند خود را ترک نمود. شاید حوادثی از این دست، امروزه چندان مایه شگفتی و تعجب نباشد؛ اما بیاد داشته باشیم که چنین اتفاقی در منطقه آبرومند اوک پارک، واقع در حومه شهر شیکاگو و در سال ۱۹۰۹ بهیچوجه قابل پذیرش نبود. بعدها زمانیکه رایت از کار خود پشیمان شد و به شیکاگو بازگشت، دوستانش خیابان را به روی وی بستند!! اما آینده آبستن حوادث بدتری بود.
در تابستان ۱۹۱۴ هنگامی که از تالیسین دور بود و مدیریت اجرای پارک تفریحی باغهای مید وی را بر عهده داشت، همسرش توسط خدمتکاری که دچار مشکل روحی بود به قتل رسید. ماجرا از این قرار بود که وی ماما برتویک (نام همسر رایت)، دو فرزندش و چند مهمان را با تبر کشته و سپس خانه را بطور کامل به آتش کشید. پس از این واقعه دهشتناک، رایت خانه را دوباره از نو ساخت. اما این ساختمان بار دیگر دچار حریق شد – البته از روی تصادف – و کاملا از بین رفت. رایت مجموعه ارزشمندی از آثار هنری خود را از دست داد؛ ولی باز هم آنرا از نو و اینبار بزرگتر از گذشته ساخت. خانم رایت بعدی، معتاد به مورفین از آب درآمد؛ وی بعدها دچار جنون گشت و در حالیکه هنوز جوان بود در گذشت. البته این مسئله باعث مشکوک شدن پلیس به وی شد. سومین و آخرین همسر رایت اولگیوانا نام داشت؛ دختری که ۳۰ سال از وی کوچکتر بود. بدلیلی کاملا واضح، بزودی رسانه های آمریکا به مسائل زندگی رایت علاقه مند شدند و با اضافه کردن چاشنیهای روزنامه نگارانه، به تفصیل بدان پرداختند.
انجمن تالیسین – نامی که رایت برای آن برگزیده بود – تشکلی بسته و درونگرا بود و در حقیقت بطرز بسیار خطرناکی به یک فرقه مذهبی شباهت داشت. رایت در این جمع به کرات عنوان می نمود که تنها مذهب مورد پرستش گروه وی طبیعت است؛ آنهم در بالاترین درجه خود. اما حقیقت امر اینچنین نبود! انجمن تالیسین مجموعه ای بود که حول یک نفر یعنی رایت شکل می گرفت. بعبارت بهتر رایت پیامبر تالیسین بود.
رایت بدلیل ازدیاد گروه پیروان خود، تالیسین غربی را در آریزونا پایه گذاری کرد. بایستی یادآورشویم که وی پیش از این، مرکز تالیسین شرقی را افتتاح کرده بود و اینک گشایش تالیسین غربی در حالی انجام می گرفت که بانک منطقه، خود را برای مصادره نمودن مرکز شرقی آماده می نمود. البته رایت آنرا دوباره پس گرفت چراکه وی پول کارکنان خود را همچون پول خود براحتی خرج می کرد! زندگی رایت منبع الهام رمانی نوشته آین رند و فیلمی هالیوودی در سال ۱۹۴۹ شد. فیلمی که در آن گری کوپر بازیگری شخصیت وی
را به عنوان فردی درمقابل دنیا بازی می نمود. در این فیلم شخصیت اصلی داستان نابغه ای در حال خودکشی – هوارد رورک – نام داشت که ساختمان دست ساز خود را منفجر می نماید. البته بایستی اعتراف نمود که شخصیت فیلم هرگز به اندازه رایت قوی نبود.
با تمام این اوصاف وی همواره به شرایط نخستین خود باز میگشت. او یک فرد بی مسئولیت، ولخرج و استاد مسلم ریسک به شمار می رفت. رایت از ۱۹۳۲ تا زمان مرگ خود، نه تنها به هیچیک از اطرافیانش پولی پرداخت ننمود بلکه تا بدان حد زیرک بود که با پیاده کردن سیستم استاد و شاگردی، دیگران را وادار به پرداخت پول مینمود. شاگردان وی باید در مزرعه کار می کردند و علاوه بر اینها به آشپزی و نظافت نیز می پرداختند و مضاف بر آن ساختمانها را تعمیر می نمودند!!
رایت فردی تکرو و صد البته ژرف اندیش بود. او هرگز از جاه طلبیهای خود و یا به عبارت بهتر از من بزرگی که در درونش وجود داشت، دست نکشید. در سال ۱۹٥۶ در حالیکه دیگر پیرمردی شده بود، ایده های خود را در زمینه بلندترین برج جهان عرضه نمود. در این برج، آسانسورها با انرژی اتمی کار می کردند. اگرچه این طرح هیچگاه ساخته نشد ولی بطرز جالب توجهی شبیه برجهای فوق بلند امروزی بود. وی آخرین شاهکار خود یعنی موزه گوگنهایم را با آن کالبد بی نظیر سفید رنگش در سال ۱۹٥۹ ارائه نمود. اثری که بعنوان پدربزرگ بناهای مارپیچی معمارانی که اینروزها فوق ستاره معماری بشمار می آیند، شناخته می شود. رایت درست شش ماه قبل از افتتاح موزه و در سن ۹۱ سالگی در گذشت. این در حالیست که بیش از هر زمان دیگری با انواع سفارشات کاری بمباران می شد. پیکر وی از تالیسین اصلی و با واگنی روستایی انباشته از گل به محل دفنش حمل گردید. درست به همان شیوه ای که همسر عزیز وی ماما، ۴۴ سال پیش بخاک سپرده شد.
خوب حال به بنای گوگنهایم بپردازیم. گفتیمگوگنهایم؟ درست است منظورمان همان موزه گوگنهایمی است که علیرغم بازسازیهای عمده ای که از زمان افتتاح آن بی وقفه در حال اجرا می باشد، اکنون برای مرمت و حفظ نمای بیرونی آن به میلیونها دلار پول نیاز است!! مبلغی که با آن می توان شش یا هفت نمایشگاه بی عیب و نقص جهانی برگزار نمود. بایستی به این نکته نیز توجه شود که چنین وضعیتی در شرایطی بوجود آمده که تنها ۴۰ سال از ساخت این بنا می گذرد. البته جای هیچ نگرانی نیست؛ چراکه کل این مبلغ، بدلیل علاقه و شیفتگی هیئت امنای ثروتمند موزه به رایت و آثار وی، پیشتر پرداخت شده است!! لازم به یاد آوری است که قسمت اعظم این مبلغ توسط دبیر پیشین موزه یعنی پیتر بی. لوئیس تقبل شده بود. وی در دفاع از این عمل خود می گوید: “من همواره به این مسئله ایمان داشتم که ساختمان موزه، خود بایستی به عنوان مهمترین اثر هنری این مجموعه تلقی و در نهایت حفظ شود.” به گفته نیویورک تایمز، لوئیس طی ۱۲ سال فعالیت خود در این موزه، مبلغ ۷۷ میلیون دلار بدان کمک مالی نموده است. البته گویا وجود خود لوئیس به اندازه اثری که او آنرا تا این حد می پرستید برای مسئولین موزه ضروری نبوده است! ؛ چراکه در دی ماه سال گذشته بدلیل ارائه و پافشاری بر روی ایده های جاه طلبانه بین المللی خود و پس از مشاجره با مدیر موزه یعنی توماس کرنز از سمت خود استعفا داد. موزه گوگنهایم در مقایسه با دیگر آثار رایت همچون یک ناو سر فرماندهی است که نسبت به دیگران نگهداری و توجه مالی بیشتری می طلبد. بگذریم! بهر حال طرحهای آینده نگرانه و جالب توجه نابغه ما همیشه نیز با فناوری زمان خود مطابقت نداشته است. رایت نه تنها به زیبایی آثار خود اهمیت فراوانی می داد بلکه باید اعتراف نمود که گاه جزئیات بسیار استادانه و بی نقصی نیز طراحی می کرد. در واقع مشکل پیش بودن از زمانه آنست که گاه زمان نیز باید خود را به شما برساند!
برخی از طرحهای رایت از تخریب در امان مانده اند. بعنوان مثال می توان به بنای فوق العاده زیبا و بطرز حیرت انگیزی متهورانه خانه آبشار اشاره نمود که همچنان مشهورترین بنای مدرن جهان بشمار می آید. این اثر در اصل قرار بود خانه ییلاقی کوچکی برای تعطیلات آخر هفته ادگار جی. کافمن باشد. وی تصمیم گرفت این کلبه کوچک!! ییلاقی را در منطقه پیک نیکی که مورد علاقه خانواده اش بود و دید زیبایی به جنگلهای پنسیلوانیا داشت، بسازد. لذا آن را به رایت محول نمود و وی را از آنچه که باید طراحی می کرد مطلع ساخت. ولی رایت تصمیم دیگری گرفته بود و در آنمورد چیزی به کافمن نگفت و البته علیرغم این موضوع به مدت چند ماه بر روی طرح کار نکرد. داستان جالب و شنیدنی این پروژه از همینجا آغازمی شود. پس از سپری شدن مدت زمان قابل توجهی از سفارش کار به رایت و البته کار نکردن وی بر روی این پروژه، سرانجام کاسه صبر کافمن لبریز شد. وی با رایت تماس گرفت و با عصبانیت به وی اعلام نمود که برای تحویل گرفتن طرح، به سمت دفتر رایت در حرکت است و بزودی بدانجا خواهد رسید؛ مسافتی دقیقا به اندازه ۱۴۰ مایل! رایت به آرامی و در کمال خونسردی جواب داد:“ بسیار عالیست ادگار! کار تو آماده شده است.” عجب جسارتی! در شرکت رایت همه بخوبی می دانستند که حتی یک خط ناقابل نیز کشیده نشده است. پس رایت چگونه می توانست چنین چیزی گفته باشد؟ وی گوشی تلفن را گذاشت؛ پشت میز کارش نشست؛ مداد رنگیهایش را روی میز چید و درست در مدت ۲ ساعت و یا بگفته برخی ۳ ساعت – هر چند زیاد تفاوتی نمی کند – طرح خانه را بطور کامل ترسیم نمود. وی حتی جزئیات آن را نیز کشید و در حین ترسیم طرح، به توضیح آن مشغول بود. باور کردن این مسئله بسیار سخت بود؛ ولی این حقیقت داشت که تمامی خطوط و کل طرح، پیشتر در ذهن وی تکمیل شده بود. رایت خانه را بر روی یک صخره، درست بالای آبشار قرار داد. برای آن اسم انتخاب کرد و ... کاغذ را امضاء نمود! این شاهکار طراحی، مشهورترین نمونه از ترسیم سریع طرحی بشمار می آید که از نظر خلاقیت بکاررفته در آن نظیر ندارد. اگر رایت پیامبر می بود، بیشک این کار وی می توانست معجزه او بشمار آید. رایت بهنگام طراحی خانه آبشار در اواخر دهه ۶۰ عمر خود قرار داشت؛ یعنی دوره ای که در آن کار طراحی دچار رکود شده بود. رایت با طراحی خانه آبشار که اصول و مبانی آن نشأت گرفته از تفکر هنرها و صنایع دستی اروپایی بود، رسوم و عقاید آمریکایی را که آشکارا از آن دلزده شده بود تحت تأثیر قرار داد. وی با این اثر مجددﴽ مشهور گردید.
حال برگردیم به خانه پرحادثه آبشار. کافمن از این طرح، فوق العاده خوشحال بنظر می رسید – هر چند که بدلیل نحوه استقرار ساختمان دیگر نمی توانست آبشار محبوبش را ببیند. وی از رایت خواست که هیچ چیز را تغییر ندهد. هزینه اولیه ساخت خانه ۳٥۰۰۰ دلار در نظر گرفته شده بود؛ این در حالیست که طرح ارائه شده از سوی رایت هزینه ای معادل ۱۲٥۰۰۰ دلار را می طلبید. کافمن در ادامه به دلیلی کاملا واضح!! رایت را از پرداختن به تزئینات و جزئیات بیشتر بازداشت.
مشکلات خانه آبشار تازه از این مرحله به بعد آغاز شده بود. رایت ساختمان را با کفهای بتنی کنسول، بصورتی متعادل بر روی صخره مستقر نمود. وی برای خانه بالکنهایی طراحی کرده بود که در تمام جهات امتداد می یافتند و بشکلی معلق در هوا باقی می ماندند. بفاصله اندکی از زمان ساخت، این بخشها شروع به نشست کردن نمودند و در نتیجه از کیفیت اجرایی آنها کاسته شد. اما علیرغم لیست بلند بالای تعمیراتی که بی وقفه و از زمان تکمیل بنا در این اثر صورت می پذیرد، خانه آبشار همچنان بعنوان یک شاهکار معماری، از سوی همگان مورد تحسین و ستایش قرار می گیرد. پروژه خانه آبشار حتی در سال ۱۹۹۰ که به مالکیت یک مجمع حفظ آثار معماری درآمد همچنان در حال مرمت و تعمیر بود. این اثر آنچنان دچار صدمه شده بود که برای برپا ماندن نیاز به تکیه گاه داشت. اما اصلا جای هیچ نگرانی نبود؛ چراکه رایت همانند دوران حیات خود حتی در زمان مرگ خویش نیز در آخرین لحظه پول مورد نظر را بدست می آورد!! پس از به اجرا رسیدن یک مرحله مطالعه و مرمت دقیق، خانه آبشار اکنون از فروریختن و نابودی در امان مانده است؛ چرا که بمانند همیشه خیرین و علاقمندان به آثار رایت برای این کار پیشقدم شدند. ولی بواقع هزینه مرمت و حفظ این خانه ییلاقی کوچک! چقدر بود؟ ... ۳ میلیون دلار. مبلغی که در برابر بیست و چهار و نیم میلیون دلاری که صرف حفظ و تعمیر هر فوت مربع موزه گوگنهایم صرف شد، جدا ارزان به نظر می رسد.
برای آغاز تعمیر معبد مایایی وی، متعلق به ۱۹۲۴ که بخشی از خانه انیس-براون واقع در تپه های لوس آنجلس می باشد و در معرض نابودی قرار دارد، مبلغ پنج میلیون دلار مورد نیاز است. در این بنا که سالیان متمادی دچار مشکل بوده است، رایت از قطعاتی که خود بدانها نام بلوکهای بافت دار داده بود، استفاده کرده است. بر روی این بلوکها طرحهایی هندسی نقش بسته بود و همگی بوسیله میله های فولادی در جای از پیش تعیین شده خود نگه داشته شده بودند. جالب است بدانیم که رایت بمدت ۴۰ سال این بلوکها را در آثار خود بکارمی برد و بیهوده بودن آنها را مصرانه انکار می کرد. بعلت عدم دقت کافی در ساخت و کنترل اجرای آنها، رطوبت و آلودگیهای موجود در هوا جذب این بلوکها گردید و زنگ زدگی و تغییر شکل میله های نگهدارنده، موجب متلاشی شدن آنها شد.
خانه انیس- براون نیز دارای سرنوشتی مشابه دیگر آثار رایت می باشد. علیرغم حضور در فیلم شمشیرباز با هنر نمایی هریسون فورد و ٥۹ فیلم دیگر و برغم حمایتهایی که دیان کیتون ( بازیگر علاقه مند به آثار معماری ) از آن نموده است، آینده خانه همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. در سال ۱۹۹۴ زمین لرزه ای آنرا لرزاند و در اسفند ماه سال گذشته پس از بارانهای سنگین، گل و لای بدان صدمه های فراوانی وارد نمود. بر اثر تکانهایی که متحمل شد دیوارها از هم جدا شدند؛ بطوریکه چاره ای جز تخلیه خانه باقی نماند و این خود به معنای ضربه مهلکی بود که می توانست بر پیکر هر بنایی وارد آید.
بایستی به این لیست بلند بالای بناهای مشکل دار، هتلی واقع در شهر میسون ایالت آیوا را اضافه نماییم.
هیئت امنای این هتل از طریق اینترنت و با قیمت ۱۰ میلیون دلار اقدا م به فروش آن نموده اند و امیدوارند تا علاقه مندان به آثار رایت با پی بردن به اهمیت این بنا و با خریداری هتل، آنرا از نابودی نجات دهند.
جان مک اسلان، معمار انگلیسی جزو افرادی است که از جزئیات کارهای رایت بخوبی آگاهی دارد. وی بخشی از کالج جنوبی فلوریدا را که از آثار رایت بشمار می آید مرمت نمود. این پروژه که یک محوطه دانشگاهی علوم انسانی است، در میان کارهای رایت بزرگترین مجموعه یکپارچه ای بشمار می آید که توسط وی طراحی گردیده است. برای این کار نیز در ابتدای پیشنهاد به رایت، بودجه مختصری در نظر گرفته شده بود. در اینجا نیز ما شاهد کاراکتر مخصوص کارهای رایت یعنی بلوکهای بافتدار هستیم. در زمان ساخت این اثر، دانشجویان در ازای پرداخت شهریه های خود بلوکهای پیش گفته را برای دانشگاه اجرا نمودند. هزینه آخرین و تازه ترین مرمتی که در این طرح صورت گرفت و توسط مک اسلان در سال ۱۹٥۰ انجام یافت، معادل ۱۰ میلیون دلار بر آورد گردید. در حال حاضر ۶۰ درصد بلوکها نیازمند تعویض یا بازسازی هستند. به گفته مک اسلان این کار حتی در زمان اجرای خود به اندازه ۳ برابر هزینه پیش بینی شده خرج برداشته بود – که البته در مورد آثار رایت امری کاملا عادی بنظر می رسد. با این اوصاف مک اسلان همچنان جزو طرفداران دو آتشه رایت محسوب می گردد.
مک اسلان می گوید: “رایت مردی متکبر و خودپسند بود. وی در ظاهر فردی بد و ناخوشایند بنظر می آمد. اما در یک کلام ابرستاره ای تمام عیار بود. من همچنان معتقدم که مشکلاتی که در آثار رایت بچشم می خورد هرگز از ارزش وی نمی کاهد.”
رایت از نقطه نظر تولید محصول معماری جایگاهی ویژه دارد؛ چرا که ۴۷۰ اثر اجرا شده از وی به ثبت رسیده است. تعداد زیادی از این طرحها طی سالیان گذشته از بین رفته اند. بدیهی است که باید به این لیست طویل نام و تعداد پروژه هایی را که هرگز اجرا نشدند اضافه گردد. در حال حاضر طرفداران اصلی تفکرات و آراء رایت که در دو مرکز واقع در تالیسین غربی و شرقی متمرکز شده اند، به شدت تحت فشار انتقادات روزافزون قرار دارند؛ چرا که اکثر قریب به اتفاق ساختمانهای رایت در حال نشست یا ویرانی هستند. مؤسسه فرانک لوید رایت که با وسواس و خستگی ناپذیری مثال زدنی به حفظ آثار و آوازه استاد خود مشغولست، همینک با مشکلات فراوانی دست بگریبان می باشد. به عنوان مثال دو نفر از مدیران اجرایی آن طی سال گذشته ( ۲۰۰٥ میلادی ) مجبور به ترک مؤسسه شده اند و مدیر اجرایی جدید نیز بتازگی انتخاب و منصوب شده است. بطور کلی هم اکنون ۸ سمت در هیئت مدیره بدون سرپرست و معطل باقی مانده است.
با اینحال هنوز یک سازمان علاقه مند به رایت یعنی شرکت حفظ آثار تالیسین همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. این مؤسسه تاکنون مبلغ ۱۶ میلیون دلار صرف مرمت محوطه دانشگاهی پیش گفته نموده است. بعبارتی قطره ای از دریا! کاری که در سراسر حیات رایت در جریان بود و اثری ارزشمند و قابل ستایش به شمار می آید، اکنون در معرض نابودی قرار دارد. جالب است بدانیم که تنها نوشتن گزارشی درباره آنچه که باید در زمینه مرمت کار انجام پذیرد به ۲ سال زمان و میلیونها دلار پول نیاز دارد! و مضاف بر آن دیگر اینروزها نمیتوان خیرینی را پیدا کرد که راضی به پرداخت روزانه ۱۳ هزار دلار به افرادی باشند که متأسفانه هرگز نمیتوانند بمانند خود رایت تصمیم بگیرند و بیندیشند.
حال زمان پرسیدن آن پرسش حساس رسیده است: ارزش و منزلت واقعی رایت با کدام معیارها قابل محک و سنجش است؟ آیا با تمام مشکلات و معضلاتی که آثار رایت با آن دست بگریبان هستند وی می تواند همچنان شایسته عنوان خدای معماری باشد؟ ترنس رایلی، متصدی اصلی موزه ارزشمند هنر مدرن نیویورک در پاسخ به این پرسش می گوید: “رایت از تمامی این انتقادات، برنده و سرفراز بیرون خواهد آمد. امروزه معماران بسیاری مدعی جسارت و ریسک هستند؛ ولی به سختی می توان آنها را واقعا به بیباکی رایت قلمداد نمود. تعدادی از آثار وی دارای مشکل می باشند ولی هیچیک اشتباه نیستند. رایت به معنی واقعی کلمه یک معمار نوآور و نابغه ای تمام عیار بود و این دقیقا همان عاملی است که اکنون بسیاری از مردم حاضرند برای حفظ آثار وی پول بپردازند. با نگاهی دقیق به خیل عظیم معماران حال حاضر دنیا در می یابیم که تنها تعداد انگشت شماری وجود دارند که بمانند رایت توانایی سبقت گرفتن و پیش رفتن از زمانه خود را دشته باشند. آنها کارهایی بظاهر بی عیب و نقص ارائه می دهند؛ لیکن هیچیک جذابیت آثار و طرحهای رایت را ندارند. تمامی ایده های زیرکانه و چاشنی هایی که این معماران، با آنها کارهای خود را مطلوب و دوست داشتنی می کنند همگی راهکارهایی بوده اند که رایت سالها پیش آنها را در طراحیهای خود پیشنهاد نموده است؛ به عبارت بهتر معماران امروزی به راهی می روند که وی قبلا آن را پیموده است؛ آنهم به گونه ای تحسین برانگیز و ارزشمند! حال شما از من می پرسید که چرا عده ای هنوز حاضرند بخاطر حفظ آثار وی خود را به آب و آتش بزنند؟ پاسخ بسیار ساده است. آنها فشارهای مالی را تحمل می کنند و حاضرند باز هم میلیونها دلار بپردازند چون رایت یک نابغه بود، یک خلاق تمام عیار که معیارهای جدیدی پیش روی آنها قرار داد. رایت به ما فضاهایی هدیه داد که دوست داشتنی و به غایت انسانی بودند. جسم و روح انسان برای وی ارزش فراوانی داشتند و در یک کلام رایت به ما نشان داد که می توان فضاهای غیر روزمره و غیر تجاری ساخت. اکنون من از شما می پرسم؛ بواقع چنین کسی و چنین فضاهایی ارزش احترام و نگهداری را ندارند؟”



منبـــع: آرونــا