اخبار   
 

 نوروز در آیینه ی در تاریخ

از پیشینه و خواستگاه تاریخی نوروز و آیین های آن در دوره های کهن آگاهی های مکتوب فراوانی در دست نیست. بی تردید نوروز و جشن نوروزی یک آیین کهن سال همگانی و مربوط به پدیده نو گشتگی سال و دگرگونی طبیعت از حالتی به حالت دیگر در میان اقوام مختلف جهان و بومیان ایران، پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین بوده است...

از پیشینه و خواستگاه تاریخی نوروز و آیین های آن در دوره های کهن آگاهی های مکتوب فراوانی در دست نیست. بی تردید نوروز و جشن نوروزی یک آیین کهن سال همگانی و مربوط به پدیده نو گشتگی سال و دگرگونی طبیعت از حالتی به حالت دیگر در میان اقوام مختلف جهان و بومیان ایران، پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین بوده است. یکی از مورخان، نوروز را یک جشن همگانی در فرهنگ ایران و بین النهرین و آیین های نوروزی را یک سنت کهن و رایج در هزاره سوم پیش از میلاد در ایران دانسته و می نویسد: این آیین یا همراه با کوچ بومیان نجد ایران به بین النهرین، به آن سرزمین رفته و یا همزمان در سراسر منطقه وجود داشته است.
آریاییان نیز بنا بر نظر معین در "جشن نوروزی" در هر یک از دو فصل تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه سال جشنی بر پا می کردند که هر دو آغاز سال نو به شمار می رفت. جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما بود و در زمانی که گله ها را از آغل ها به چمن های سرسبز می بردند و جشنی که در آغاز فصل سرما به هنگامی بود که گله ها را به آغل ها می آوردند و توشه روزگار سرما را فراهم می کردند.
در اوستا، کتاب دینی زرتشتیان، به نوروز و آیین های نوروزی اشاره ای نشده است. بهار نیامدن این آیین مهم در اوستا را به سبب زرتشتی نبودن این جشن و مرسوم نبودن چنین آیینی در شرق سرزمین ایران احتمال داده است.در نوشته های پهلوی و مانوی از نوروز، جشن اول سال نو بسیار سخن رفته و در تخت جمشید نیز که یک مرکز آیینی-دینی بوده، مراسم نوروز برگزار می شده است.
بنا بر پژوهش هایی که روی آثار سنگ نگاره ها و کتیبه های بازمانده از دوره هخامنشیان انجام شده، مردم آن دوره با نوروز به خوبی آشنا بوده اند و نوروز را به عنوان آیینی کهن به هنگام گردش سال جشن می گرفته اند.پادشاهان هخامنشی از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بود، به هنگام نوروز برای آیین های ویژه نوروزی و استقبال از نمایندگان اقوام و مردم مختلف استفاده می کردند.هر سال نمایندگان ملل مختلف با پوشاک قومی و محلی خود در تخت جمشید گرد هم می آمدند و نوروز سال را در کاخ آپادانا در برابر شاه جشن می گرفتند و هدیه های خود را به پادشاه ایران اهدا می کردند.
در دوره هخامنشی، موضع نوروز و سال نو و برپایی آیین نوروزی در طول این دوره به سبب کاربرد گاهشماری های چند گانه مورد اختلاف بود.به این نحو که برخی از محققان نوروز را در آغاز پادشاهی داریوش در اول تابستان و در اواخر پادشاهی او در او ل بهار دانسته اند.در دوره هخامنشی بنا بر پژوهش هایی که تاکنون انجام شده، سه نوع گاهشماری رسمی در میان درباریان و دو گاهشماری همگانی در میان توده مردم بکار می رفته است.
در این زمینه آرتور کریستن سن با بهره گیری از بررسی های مارکو آرت معتقد بود که جشن سال نو ایرانیان باستان در اوایل دوره هخامنشی، آغاز پاییز بود و در اواخر پادشاهی داریوش، اعتدال بهاری را آغاز سال میدانستند.او در بررسی این موضوع چنین می نویسد: سال ایرانیان باستان به صورتی که آن را در سنگ نوشته های داریوش در بیستون می یابیم، در پاییز آغاز می شد و جشن بسیار معروف مهرگان ایران باستان در اصل جشن اول سال ایرانیان بوده است.اما در همان هنگام در اواخر فرمانروایی داریوش، ایرانیان که تحت تاثیر تمدن آسیای مقدم و سرزمین های مدیترانه قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روز به اضافه پنج روز اضافی تقسیم شده بود.این سال یعنی سال اوستایی جدید، سال دین زرتشتی شد و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیده است.
از طرف دیگر آورده اند که هرتسفلد، باستان شناس آلمانی، در کف زمین میان چهار ستون کاخ شورا، یا سه دروازه ( تالار تخت جمشید) سنگ مربعی یافت که آن را سنگ اندازه گیری نام نهاد.یکی از مورخان در جستجوی کشف راز و رمز این سنگ به بررسی آن پرداخت و سرانجام به این نتیجه رسید که این سنگ مربع، یک ساعت آفتابی است که آغاز روز اول نوروز را به هنگام طلوع خورشید نشان می داده است.این سنگ مربع اندکی اریب بر زمین گذاشته شده است و موقعیت کل صفه تخت جمشید را نسبت به خورشید و محل طلوع آن از پشت کوه نشان می دهد.بنا بر بررسی های مورخان، با آغاز نوروز، اولین روز فروردین، سر ساعت معین سایه آفتاب از ستیغ کوه بر روی سنگ می افتد.این سنگ که بی گمان از روی محاسبات دقیق نجومی و علمی در کف کاخ نصب شده، افسانه ها و داستانهایی را درباره جمشید و نوروز و تخت جمشید پدید آورده که از مضمون برخی از این افسانه ها می توان چنین نتیجه گرفت که در روز نوروز و اول فروردین ماه، پادشاهان در تخت جمشید، لحظه طلوع خورشید را از ستیغ کوه در صفه تخت جمشید انتظار می کشیدند تا در حضور شاه هخامنشی آن روز را که نوروز می نامیدند را جشن بگیرند.
از طرفی نتایجی که این مورخ به دست آورد، بر خلاف نظر پژوهشگرانی است که بنا بر دلایلی، نوروز را در آغاز پادشاهی داریوش در یکم تیر ماه(آغاز تابستان) می دانند، مگر اینکه تصور کنیم این سنگ گاه نما را در اواخر دوره داریوش و به صورتی کار گذاشته بودند که با برآمدن خورشید در بامداد اول فروردین، سایه پرتو آن بر سنگ گاه نما می افتاد و نوروز آغاز می شد.

دوران اشکانی و ساسانی
در زمان اشکانیان و ساسانیان، مردم نوروز را بنا بر سنت های فرهنگی رایج در فرهنگ مردم ایران، در آغاز سال نو جشن می گرفتند.در این دوره نیز همچون گذشته جایگاه نوروز در میان مردم در یک روز معین سال استوار نبود و در فصول سال میگشت و هر چهار سال یک روز از محل فصلی پیشین خود عقب تر می رفت.مثلا در سال 11 هجری قمری برابر با 632 میلادی، هنگامی که یزد گرد سوم، فرجامین پادشاه ساسانی بر تخت نشست، نوروز به شانزدهم حزیران رومی (ماه نهم از سال سریانی) و چهار روز پیش از آغاز تابستان بود.
در زمان اشکانی ، مردم در بسیاری از روزهای سال را به انگیزه های مختلف جشن میگرفتند و به شادی بر میخاستند.از جشن های بزرگ و بنام آنان، جشن های دوازده گانه بود که در هر ماه از سال به روزی که نام آن ماه با آن روز، برابر میشد، دست از کار می کشیدند و به شادی می پرداختند.بنابراین با گذشت یکسال، در هر ماه جشن می گرفتند و هر یک از جشن ها را فروردینگان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، مردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرجشن، دی جشن، بهمنگان.
در دوره ساسانی نوروز را در چند روز( شش تا سی روز) جشن می گرفتند.به نحوی که نوروز را به نوروز عامه و نوروز خاصه تقسیم کرده بودندنوروز عامه یا کوچک، پنج روز بود که از اول فروردین آغاز می شد و نوروز خاصه،روز ششم فروردین یا خرداد ماه بود که آن را جشن بزرگ می نامیدند.در کتب تاریخی می خوانیم که آیین ساسانیان در این ایام چنین بود که پادشاهان به روز نوروز شروع می کرد و مردم را اعلام می نمود تا برای ایشان جلوس کنند،روز دوم نوبت دهقانان بود،روز سوم نیز سپاهیان و بزرگان موبدان جلوس می کردند، روز چهارم را برای اهل بیت و نزدیکان خود و در روز پنجم برای خانواده و خدم خود و به هر کدام آنچه را مستحق رتبه و اکرام بودند، ایصال می کرد.

دوره اسلامی
ایرانیان مسلمان نوروز را همچمن نیاکانشان جشن می گرفتند و در برگزاری آیین های نوروزی در ‌آغاز بهار سخت می کوشیدند.در سرزمین های اسلامی، سه گونه عید در آغاز سال وجود داشت: آغاز سال ایرانی یا شامی که مصادف با اوایل بهار بود، آغاز سال قبطی( در مصر) که به آخر اوت( نهم شهریور) می افتاد، و بالاخره آغاز سال هجری قمری که هر سال تفاوت می کرد.عده ای از مورخان معتقدند که نابسامانی گاه شماری و متغیر بودن ماه های سال در روزگار پادشاهی جلال الدین ملکشاه سلجوقی به سامان رسیدواو در سال 467 قمری به هشت تن از اختر شناسان و ریاضی دانان بزرگ زمان خود از جمله حکیم عمر خیام، ماموریت داد تا گاهشماری ایران را اصلاح کنند.این گروه نوروز را در اول بهار قرار دادند و جایگاه آن را برای همیشه ثابت نگه داشتند و از آن پس تقویمی به نام تقویم جلالی یا ملکی که از نزدیکترین گاهشماری های جهان به سال حقیقی خورشیدی است در ایران رواج یافت و نوروز بر اول بهار و ماه فروردین پایدار ماند. در دوران اسلامی، بویژه در دوره صفوی، جشن و آیین های نوروزی با برخی از آیین ها و آداب اسلامی در آمیخت و رنگ تازه و مفهمی دینی گرفت.
سبزه کاشتن در ایران کهن
ایرانیان رسم کاشتن دانه و سبزه رویاندن را به هنگام گردش سال کهنه به نو، همچون آیین نوروزی،از جمشید می دانستند و باور داشتند که جمشید پس از سرکوب اهریمن و پیروانش که برکت را از مردم روی زمین گرفته بودند،به زمین بازگشت.در این روز که نوروزش نامیدند، هر چوب و درختی که خشک شده بود باز رویید و سبز شد و هر شخص از راه تبرک به این روز در تشتی جو می کاشتند، سپس این رسم در ایرانیان پایدار ماند که در روز نو در کنار خانه و در استوانه سبزه بکارند و از روییدن این غلات به خوبی و بدی زراعت یاد کنند.
در دوره ساسانی دانه های غلات و حبوبات را در 25 روز پیش از آمدن نوروز می کاشتند و در ششمین روز از نوروز، حبوبات را از بیخ می کندند و میمنت را در مجلس می پراکندند و تا 16 فروردین ماه آن را جمع نمی کردند.سپس در روز ششم فروردین که نوروز بزرگ می نامیدند، سبزه ها را با سرود خوانی و نغمه گری می چیدند و بر کف سرای شاهی می پراکندند و بدین گونه سر سبزی را در سرا زنده می کردند.
آیین ها و آداب تحویل سال
خوان نوروزی
گستردن خوان نوروزی یا سفره نوروزی در هنگام گشتن سال کهنه به نو و گزیدن هفت نوع خوراکی گوناگون و چیدن آن روی سفره از رسم های ویژه و عمومی در نوروز بوده است.مورخان درباره آداب نوروزی در دربار ساسانی می نویسند: در پگاه نوروز مردی با خوانی نقره به مجلس نوروزی پادشاه وارد میشد، گندم، جو، باقلا، ماش، کنجد و برنج، هر یک هفت خوشه و نیز پاره ای شکر و دینار و درهم گذاشته بودند و آن را پیشاپیش پادشاه می گذاشتند.
امروزه، هفت نوع خوراکی که روی سفره نوروزی می چینند بنا به مقتضیات اجتماعی، فرهنگی و اقلیمی در نواحی مختلف ایران فرق می کند.در بیشتر مناطق ایران، زمان تحویل سال، سفره هفت سین پهن می کنند وهفت نوع خوراکی که نخستین حرف هر یک، سین است، مانند سیب، سنجد، سمنو، سرکه، سماق، سنبل، سیر یا سیاه دانه روی آن می چینند.در برخی از روستاهای اصفهان، سفره هفت میم و سفره هفت شین از هفت گیاه و میوه می گسترانند.برخی سین را کوتاه شده واژه سینی می دانند و می گویند که در زمان قدیم، مائده های تازه و خشک زمینی را در هفت سینی می چیدند و در نوروز به حضور پادشاهان می بردند.هر یک از این مائده ها نمونه یکی از محصولاتی بود که در سرزمین ایران بدست می آمد.
بنابراین به نظر می رسد که رسم گستردن سفره در نوروز و چیدن هفت نوع خوراکی بر روی آن بازمانده رسم کهنی است و شماره هفت نیز تمثیلی است از هفت ایزد دین مزدیسنا.
زمان تحویل
در نخستین روز اعتدال ربیعی و به هنگام ورود آفتاب به برج حمل، سال تحویل می شود و سال کهنه پایان می یابد و نوروز آغاز می شود.به باور عامه، زمین روی یک شاخ گاو است.این گاو روی گرده یک ماهی و ماهی در دریا و دریا در دست حضرت علی است.در زمان تحویل سال، این گاو افسانه ای برای رفع خستگی خود زمین را از روی یک شاخ به روی شاخ دیگرش می اندازد.به هنگام انتقال زمین از شاخی به شاخ دیگر گاو، تخم مرغ روی آینه و برگ سبز روی آب تنگ سفره نوروزی می چرخند و تکان می خورند و ماهی در تنگ آب از حرکت باز می ماند.
گردش سال روی حیوان
در قدیم، مردم باور داشتند که هر سال به حیوان خاصی تعلق دارد و سال روی آن می گردد.شماره حیوانات، 12 تا بود که در هر دوره دوازده ساله دوباره تکرار می شود.حیوان ها عبارت بودند از موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، میمون، مرغ، سگ و خوک. بنا بر این پندار، سال روی هر حیوانی که می گردید، طبع و خوی و رفتار آن حیوان بر طبیعت آن سال و بر حال و احوال و زندگی مردم در آن سال اثر می گذاشت از این رو سال هایی ار که مثلا روی موش، پلنگ و مار می گردید را بد یمن و سال هایی را که روی گاو و گوسفند می گشت، خوب و نشانه نعمت و فراوانی آب و رونق کار زراعی می انگاشتند.
اعلام زمان تحویل
در گذشته در هر شهر و دیاری نقاره خانه ای بود و نقاره چیان هر روز در دو نوبت، پیش از طلوع آفتاب و پس از غروب آفتاب نقاره می زدند.در نوروز هر سال نیز هنگامی که سال تحویل می شد، نقاره زنان با زدن نقاره،دهل و کرنا آغاز نوروز و سال نو را به اطلاع مردم می رساندند.بعد ها پس از تحولات در شهر ها و برچیده شدن نقاره خانه ها، حکومت ها با شلیک توپ و به صدا در آوردن سوت کارخانه ها و یا با به صدا در آوردن سوت قطار ها و کشتی ها تحویل سال را به مردم شهر ها و بنادر اعلام می کردند.
آداب ایام نوروز
از مراسم کهن ایرانیان در نوروز، رسم آب پاشی به یکدیگر و یا آب تنی بوده است.رسم آب پاشی مردم به یکدیگر در نوروز در سال 400 ق رایج و معمول شد، اما امروز این رسم کمتر در میان ایرانیان رایج است.
بازی ها و نمایش های نوروزی
از دیگر آیین های ویژه نوروزی، بازی ها و نمایش های مخصوص روز های نوروز است.این بازی ها در مجموعه ای از رفتارهای آیینی-نمادی قرار می گیرند که افزون بر سرگرم کردن مردم، پیوندی تمثیلی با گردش سال و دوره فروپاشی موقت نظم و سامان زندگی دارند.از رایج ترین بازی ها که تا چندی پیش در بیشتر شهر ها و برخی روستا ها معمول بود، راه افتادن هنرمندان دوره گرد و دسته های مقلد و دلقک و معرکه گرفتن در پیشگاه یا داخل خانه های مردم و میدان های شهر بود.
مهناز علم شاهی
  منبع : ایمنا
  10:42   شنبه 28 اسفند 1389  
 نظرات