Ziba Ahmadpoor خداحافظ دوران کودکی من

خداحافظ عروسک ، آب ، خرس کوکی من

خداحافظ زمان با کبوترها پریدن

دویدن روی طاق آسمان را خواب دیدن

زمان گفتگوهای شبانه با ستاره

جهانی ساختن با ابرهای پاره پاره

خداحافظ زمان آدمکهای خیالی

زمان چیدن گلهای سرخ باغ قالی

خداحافظ تمام لحظه های مهربانی

زمان دوستیهای قشنگ آسمانی

زمان خوب قهر و آشتی با شاپرکها

سفر تا مرز دنیا ، همسفر با قاصدکها

خداحافظ زمان باور معنای خوبی

سفر تا بام دنیا با خیال اسب چوبی

خداحافظ زمان بی بهانه شاد بودن

پر ازشوق و پر از عشق و پر از فریاد بودن

خداحافظ تمام خاطرات خوب و شیرین

خداحافظ بلور خاطرات ترد و رنگین

سفر تا بام دنیا با خیال اسب چوبی

Ziba Ahmadpoor به نظر من :
زندگی را هر ظور نگاه کنی زیبا است .

Ziba Ahmadpoor آری، آری، زندگی زیباست


زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست


گر بیفروزیش، رقص شعله‌اش در هر کران پیداست


ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.

Ziba Ahmadpoor کــــــــاشـ گاهیـ زنـــــــــدگیــــ

[◄◄ι] [ ιι ] [■] [►] [ι►►]

داشتــ . . . !

Ziba Ahmadpoor با سلام
نهایت تشکر رو از دوستان دارم و اینکه اگر لحن و طرز سوالم، باعث رنجش برخی از دوستان شده ، واقعا عذر خواهی میکنم.

درپاسخ به جناب اقایان سلطانی و رستمی میتونم بگم که 20سوالی نبود و فقط میخواستم نظر دوستان و دیدگاهشون نسبت به زندگی رو بدونم ، جنبه ی تبلیغاتی و تکنیک روانشناسی هم نداشت ، چون تبلیغات در چنین جایی واقعا بی معنی هست و دلیلی هم برای روانشناسی دوستان ندارم ، گفتم فقط میخواستم دیدگاه دوستان رو درمورد زندگی بدونم .

جناب اقای خورشیدی ، بنظرم بهتر بود ، از یه جمله ی مناسبتر استفاده میکردین تا احیانا ، باعث رنجش برخی از دوستان نشه (بسته به فرد....).

با تشکر از همه ی دوستان

Ziba Ahmadpoor جالب بود ، ممنون .


(به نظر من ، طرح روی یه کاغذ قبلا کشیده شده ، بعد طرح کلی بدین صورت ترسیم شده !!)

Ziba Ahmadpoor ممنون

Ziba Ahmadpoor متاسفم که کاری از دستم برنمیاد !! نه میتونم اعتراض کنم و نه میتونم برم کاری کنم که بشه دریاچه رو نجات بدم ، تنها کاری که برمیاد از دستم، نشستن و از دور تماشا کردن مرگ دریاچه هست .

اقای مهندس ابراهیمی، به نظرتون بارش های پاییزی میتونه ، این حجم از خشکی رو جبران کنه ؟؟

اقای راضی ، منم از نزدیک شاهد این کویر نمک هستم !! اسکله ی چوبی قدیمی توی دریاچه ، شرفخانه ، از ساحل تا پای اسکله ، کلی مسافت بود ، پر از اب ، حالا ، تا بعد از اسکله رو با ماشین میریم !!

متاسفم ....

Ziba Ahmadpoor در سرزمینی که سایه ادمهای کوچک ، بزرگ شد ، در آن سرزمین افتاب در حال غروب هست .

Ziba Ahmadpoor ممنون