دیدگاه   
 
تخریب یک اثر تاریخی دوران قاجاریه در ابرکوه 21:06 شنبه 24 دی 1390
0
 سایه ذاکری
سایه ذاکری یاد شخصی توی یه شهر کوچیک افتادم که وقتی از میراث فرهنگی رفته بودن اونجا در جواب این سوال که پرسیده بودن: " شهر شما آثار باستانی داره؟" گفته بود " نه. ولی دارن میسازن"
این بنده خدا از روی سادگیش اون حرفو زده بود ولی الان میبینم تو عالم سادگیش بیراه هم نگفته. این آثار باستانی فایده ندارن، سلیقه ما رو راضی نمیکنن. خراب میکنیم از نو میسازیم
چه اشکالی داره؟ خیلی هم خوبه
:-(
فوقش دو ساعت 20:52 شنبه 24 دی 1390
1
 سایه ذاکری
سایه ذاکری مهندس اکابری کامنتتون رو که خوندم خیلی دلم گرفت. یاد اولین باری افتادم که تو عالم بچگیم با تعجب به اون درخت و عظمتش نگاه می کردم.
:-(
به این اجرا چه نمره ای میدید؟؟ 20:39 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 سایه ذاکری
سایه ذاکری جان؟ کارشناس ادبیات؟ حتما هی شعر خونده و هی رفته تو حس و هی نظارت کرده بدجور.
مهندس جان برای شما و همه ی اونایی که واقعا با دلسوزی و وجدان زحمت میکشن روح و روان و اعصاب فولادی آرزو میکتم...
به دکوراسیون اتاق خوابتان اهمیت بدهید 20:24 چهارشنبه 14 دی 1390
0
 سایه ذاکری
سایه ذاکری اگه فضای کافی باشه چراکه نه.
ولی تو این خونه های کوچیک واقعا مجال زیادی واسه طرح های نو نمیمونه.
مهندس احمدنژاد کامنتتون خیلی بامزه بود. احساس کردم همیشه خیلی همیشه خسته این مخصوصا اون قسمت "خرخر" که گفتین
:-)
مهندس نیک عزیز احتمالا شما هم مثل بابای من جای خیلی نرم خوابتون نمیبره.
نازنین جان به خاطر مسوولیت جدیدت تبریک میگم عزیزم ولی من این حرفا حالیم نیست: کارم زیاده و وقت نمیکنم و این چیزا....بدون تو اینجا صفا نداره.حالا من گفتم
یک کتاب و یک مقاله در زمینه‌ی مباحث پایه‌ای GIS 18:04 چهارشنبه 14 دی 1390
0
 سایه ذاکری
سایه ذاکری ممنونم جناب مهندس.
خیلی خوبه که Gis بلد باشم ولی هر کاری میکنم باهاش ارتباط برقرار نمیکنم. تو یه دوره فشرده آموزشی هم شرکت کردم که همش چرت زدم.
کاش یه مقاله در مورد نحوه علاقمند شدن به GIS هم بود
:-)
جشنواره هندوانه 15:16 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 سایه ذاکری
سایه ذاکری آقای مهندس یلدا کجا بودین عکسهای به این خوبی گرفتین؟
طراحی مبلمان چوبی , از مجموعه طرح های خودم 14:55 چهارشنبه 14 دی 1390
1
 سایه ذاکری
سایه ذاکری مهندس ابراهیمی من که خیلی خیلی خیلی جوونم یعنی شما از من هم کوچیک ترین؟ ;-)
مائده جون، عزیز دلم خیلی لطف و محبت داری دوستم
:-)
بتن: من خیلی بدبختم . . . !!! 01:19 سه شنبه 13 دی 1390
3
 سایه ذاکری
سایه ذاکری مهندس محمدی اصل سلام
از خوندن نوشته تون واقعا لذت بردم. من از بعد تخصصی چیزی در مورد این خانواده ی بدبخت بتن نمیدونم(همیشه فکر میکردم هی باید بهش آب داد که الان دیدم یکی از دردل های این طفلکی بتن همینه)
اما از سبک نوشتتون خیلی لذت بردم. ازتون ممنونم
امیدوارم موفق باشید
مبلمان چوبی جوزف والش 01:01 سه شنبه 13 دی 1390
0
 سایه ذاکری
سایه ذاکری خیلی اینا خوب و تک بودن.مرسی عزیزم.
چه سلیقه ای داری مائده جون
آخرین لحظه ها 00:55 سه شنبه 13 دی 1390
1
 سایه ذاکری
سایه ذاکری وای.. واسه بعضیاشون خیلی ناراحت شدم. آخی اون فیله بچه اش کنارش بود
زندگی همینه دیگه
مهندس مرسی
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20